دایرة المعارف حدیثى «الأوفى»
آرشیو
چکیده
متن
حدیث به عنوان سرچشمه جوشان معارف اسلامى بعد از قرآن کریم همواره مورد توجه و عنایت اندیشمندان مسلمان بوده است. در قرن دهم و یازدهم که درایران سلسله صفوى حکومت را در دست داشت، فرصتى براى شیعیان به وجود آمد تا در زمینه علوم اسلامى، از جمله حدیث و جمع آورى احادیث، اقدامات قابل توجهى انجام دهند. از جمله این اقدامات تدوین چندین دایرة المعارف حدیثى مانند الوافى توسط ملامحسن فیض کاشانى، بحارالانوار، توسط ملامحمد باقرمجلسى، و عوالم العلوم، توسط بحرانى و چند کتاب دیگر بود.
از دایرة المعارفهاى حدیثى که در این دوره تدوین گردید، کتاب الأوفى است. مقاله حاضر در صدد معرفى این اثر و مؤلف آن است.
مؤلف کتاب
مؤلف این کتاب ارزشمند «فضل على بیک بن شاهوردى بن خلف توشمال باشى» است. اطلاعات ما از زندگانى وى بسیار محدود است و در کتابهاى شرح حال و تاریخ که در عصر او نوشته شده است، یادى از وى به چشم نمى خورد.
اطلاعات پراکنده اى که از بعضى منابع از او به دست آمده است نشان مى دهد که «فضل على بیک» در نیمه دوم سده یازدهم و نیمه اول سده دوازدهم مى زیسته است. او شاگرد علامه محمدباقر مجلسى است و مجلسى اجازه روایتى براى وى بدین عبارت صادر کرده است:
انها الأخ فى اللّه المبتغى لمرضاته تعالى المولى الفاضل الباذل الذکى فضل على بیک جعل اللّه تعالى اخراه خیراً من اولاه سماعاً و تصحیحاً و تدقیقاً فى مجالس عدیدة آخرها ثانى عشر من شهرجمادى الاولى فاجزت له دوام تأئیده روایة عنى و کتب مؤلفه الحقیر حامداً مصلیاً.
این اجازه را علامه مجلسى در پایان بحارالانوار (تحریر شده در غره رجب 1084) نوشته است.1
او همچنین از «سید ماجد بن هاشم بحرانى» و «شیخ محمد» فرزند صاحب معالم روایت نقل مى کند.
همچنین «میرزا عبداللّه افندى» در نامه اى که به علامه محمد باقر مجلسى نوشته در آن یادى از مؤلف نموده است؛ با این عبارت:
و ترجمة کتاب تاریخ بلدة قم لواحد من المعتبرین، إذ فیها أحادیث کثیرة عربیّة وهى عند أخى الناظر فضلعلى وفقه الله.2
«سید عبدالحسین حسینى خاتون آبادى» در کتاب وقایع السنین والاعوام نیز به مناسبتى از وى یاد مى کند؛ با این عبارت:
فوت شیخ صالح بحرانى ساکن شیراز در 1098، در کمال فضل و حال بود و متوجه قطع و فصل معاملات مردم مى شد تا اینکه حرف او مذکور شد در خدمت نواب اشرف اقدس، شاه سلیمان در تقرب عالى حضرتِ متعالى مرتبت فضل على بیک، و شیخ صالح را قاضى کردند و رقم نوشته شد و بعد از رفتن رقم اشرف، دیگر شیخ مزبور نه متعرض افتا شد و نه متعرض قطع و فصل معاملات شد.3
اما اشتهار وى به «توشمال باشى» را به دو وجه مى توان احتمال داد:
الف: «توشمال باشى» مقامى بود در دربار صفویان به معنى رئیس ملازمان یا مباشران مطبخ یا خوانسالار عالى شاه ایران، صاحب این مقام، ناظر یا بازرس مطبخ شاه بود و کلیه امور آشپزخانه را تحت نظر داشت. سمت وى از لحاظ تشریفاتى که به آن تعلق مى گرفت مهم بود. هنگامى که شاه در مصاحبت بانوان حرم به سر مى برد، «توشمال باشى» ظروف محتوى خوراک را تا در حرم بدرقه مى کرد و در مجالس رسمى وى خوراکها را مى چشید و این وظیفه را در موقع دخول به تالار انجام مى داد.4
ب: «توشمال» تیره اى از اى هاوند هفت لنگ شاهسونها بوده است.
بنابر معنى اول، مؤلف منصب خوانسالارى دربار صفوى را داشته و طبق معنى دوم، او رئیس ایل توشمال از ایلات شاهسون بوده است. مخفى نماند که تعبیر «افندى» درباره وى به «ناظر» و همچنین تعبیر «متعالى مرتبت» درباره او که از سوى «خاتون آبادى» به کار فته است، دلالت بر معنى اول دارد.
در مورد تاریخ تولد و وفات و محل زندگى و سایر خصوصیات زندگانى وى اطلاعى در دست نیست.
آثار علمى
آنچه از آثار علمى مؤلف تا به حال به ثبت رسیده همه در دعا و حدیث است و معلوم نیست که وى در سایر موضوعات نیز کتابى تألیف کرده باشد، از نُه اثر وى که تا به حال شناسایى شده کتاب الأوفى درحدیث و کتابهاى کنز الحق، مفتاح الهدى، عروة الوثقى، تبصرة الاعیاد السلمانیة، شافى سلیمانى و مزار رضوى، در دعا و موضوع دو کتاب سفینة النجاة و الأصول الأصلیة روشن نیست.
تفصیل اسامى آثار مؤلف و نسخه هاى شناخته شده از هر یک بدین ترتیب است:
1 ـ الأوفى: که در ادامه همین مقاله معرفى خواهد شد.
2 ـ کنزالحق: مؤلف هنگام تدوین کتاب الاوفى، دعاها را در این کتاب (کنزالحق) جمع آورى نموده است. او پس از آن، کنزالحق را در کتابش مفتاح الهدى و مفتاح الهدى را در کتاب دیگرش عروة الوثقى تلخیص نموده است.
3 ـ مفتاح الهدى: موضوع آن دعاست که گزیده اى است از اثر دیگر مؤلف به نام کنز الحق.5
4 ـ العروة الوثقى: به فارسى، در دعاست مؤلف به درخواست عده اى از مؤمنان این کتاب را از کتاب دیگر خود مصباح الهدى استخراج نموده و در سال 1008ق به پایان رسانیده است. این کتاب شامل یک مقدمه و چهارده مفتاح است.
نسخه اى از این کتاب به شماره 12472 در کتابخانه مجلس شوراى اسلامى موجود است.6
5 ـ تبصرة الاعیاد السلیمانیة: به فارسى، در آداب مستحبه اعیاد اسلامى است که مؤلف آن را به اسم «شاه سلیمان صفوى» تألیف نموده است. نسخه اى از آن به شماره 3133 در کتابخانه آستان قدس رضوى موجود است.7
6 ـ شافى سلیمانى: به فارسى، ترجمه اى است از «طلب النبى» و «طلب الأئمه» و «رساله ذهبیه» که مؤلف آن را در یک مقدمه، چهل باب و یک خاتمه تألیف نموده است. نسخه اى از این کتاب در کتابخانه دانشگاه تهران به شماره 5118 موجود است.8
7 ـ سفینة النجاة: مؤلف در کتاب الأوفى به این کتاب ارجاع داده است.9
8 ـ الأصول الأصلیة: مولف در کتاب الاوفى از این کتاب به عنوان اثرخود نام برده است.10
9 ـ مزار رضوى: به فارسى، در آداب زیارت معصومان(ع) و کیفیت زیارت آنان از راه دور و زیارتهاى حضرت امام رضا(ع) ازراه دور و نزدیک است. مؤلف این کتاب را به نام «شاه سلیمان صفوى» تألیف نموده است. این کتاب داراى یک مقدمه و هشت باب و یک خاتمه است. نسخه اى از این کتاب در کتابخانه حضرت آیة اللّه مرعشى نجفى به شماره 10470 موجود است که به وسیله محمد على نیشابورى در سال 1083ق تحریر شده است.11
الأوفى
مؤلف در مقدمه این کتاب تذکر مى دهد که صدوبیست کتاب از مصادر روایى شیعه نزدش گرد آمده بود و او خواست روایتها را در یک کتاب جمع آورى نماید، ولى چون فهمید که علامه مجلسى، بحارالانوار را و فیض کاشانى الوافى را در این موضوع تألیف کرده اند از این کار منصرف گردید. ولى او بعد از ملاحظه کتاب بحارالانوار و الوافى آنها را براى منظور مورد نظر خود کافى ندانست، لذا مجدداً تصمیم به تدوین مجموعه حدیثى خود ـ الأوفى ـ گرفت.
مؤلف دعاها را در این کتاب نیاورده و آنها را جداگانه در کنز الحق جمع آورى کرده است.
الأوفى در یک مقدمه و دو قسم و هر قسم در دوازده کتاب (مجموعاً 24 کتاب) مرتب شده است. فهرست تفصیلى مطالب آن چنین است:
مقدمه: در ذکر مصادر و اسانید و حالات بعضى از راویان و دانشمندان و بحثى در اوامر و نواهى، شامل شش فصل.
قسم اول: در اصول و شامل دوازده کتاب با این عناوین؛
1 ـ کتاب التوحید شامل سى باب؛
2 ـ کتاب العقل والعلم؛
3 ـ کتاب النبوة والامامة؛
4 ـ کتاب فضل القرآن؛
5 ـ کتاب الاحتجاج والموعظة الحسنة؛
6 ـ کتاب الایمان و الکفر و الاخلاق؛
7 ـ کتاب ذکر احوال اولاد المعصومین؛
8 ـ کتاب ذکر احوال الرواة والصحابة؛
9 ـ کتاب السماء والعالم؛
10 ـ کتاب الدعا،
11 ـ کتاب الخطب والکلم؛
12 ـ کتاب ذکر احوال البرزخ و الحشر و النار و الجنة.
قسم دوم: در الفروع و شامل دوازده کتاب با این عناوین:
1 ـ کتاب الطهارة والزى والتجمل؛
2 ـ کتاب الصلاة؛
3 ـ کتاب الصوم والزکاة و الخمس والصدقات والکفارات؛
4 ـ کتاب الحج والعمرة؛
5 ـ کتاب المزار واحکام المساجد والاعتکاف؛
6 ـ کتاب المعایش والمکاسب؛
7 ـ کتاب الجهاد والحسبة؛
8 ـ کتاب المطائم والمشارب؛
9 ـ کتاب القضاء والحدود والدیات؛
10 ـ کتاب احکام النساء؛
11 ـ کتاب الصید والذبائح واحوال الوحوش والطیور حلالها و حرامها؛
12 ـ کتاب المعالجات والجنائز والموارى.
مؤلف در هر قسم از کتاب، آیات مناسب را به ترتیب سوره ها مى آورد و پس از آن روایتهاى مناسب با موضوع را نقل مى کند. او همچنین در ذکر روایات، اسانید روایاتى را که از کتاب کافى و من لایحضره الفقیه و استبصار و تهذیب نقل مى کند حذف و اسانید روایتهاى نقل شده از سایر کتابها را ذکر مى کند.
نسخه هاى موجود از «الأوفى»
روشن نیست که مؤلف موفق به تألیف تمامى مجلدات این کتاب گردیده یا نه. ولى ـ همچنان که ذکر شد ـ مؤلف در تدوین این کتاب، دعاها راجداگانه در کتاب کنز الحق جمع آورى نموده، و چون نسخه اى از کتاب عروة الوثقى (گزیده مفتاح الهدى) ـ که آن هم تلخیص کنز الحق است ـ در دست است، که به معناى اتمام تألیف کنز الحق است مى توان نتیجه گرفت که تألیف الاوفى نیز به پایان رسیده است.
متأسفانه تا به حال فقط دو نسخه از جلد اول این دایرةالمعارف نفیس شناسایى شده است؛ با این اوصاف:
1 ـ نسخه اى که مرحوم شیخ آغا بزرگ تهرانى در نزد سید آقا شوشترى ملاحظه نموده است. این نسخه تنها بخشهایى از اوایل کتاب را شامل بوده است.12
2 ـ نسخه اى که به شماره 233 در کتابخانه حضرت آیة اللّه مرعشى نجفى در قم نگهدارى مى شود. این نسخه فاقد نام کاتب و تاریخ تحریر است و به خط نسخ در 396 برگ 17سطرى به اندازه 24×18 سانتى متر، تحریر شده است.13 این نسخه از آغاز و انجام افتادگى دارد و «کتاب التوحید» و «کتاب العقل و العلم» را شامل است. حضرت آیة اللّه العظمى سید شهاب الدین مرعشى نجفى تقریظى در اول این نسخه نوشته اند؛ با این عبارت:
کتاب «الأوفى» فى الحدیث للعلامة المحدث المولى فضلعلى بن شاهوردى بیک توشمال باشى، کما صرح به فى اول المجلد الثانى الموجود بین هاتین الدفتین.
ویظهر منه انه لما کان مشتغلاً بتألیف الکتاب وسمع ان العلمین صاحبى «البحار» و «الوافى» مشغولان بتألیف الکتابین فحصّلهما وراهما غیر وافیین لمرامه معزم على تکمیل کتابه «الاوفى».
ورتّبه على مقدمة و اربعة و عشرین باباً. وصرّح فى دیباجة المجلد الاول انّه کان من تلامیذ العلامة المحدث السید ماجد بن هاشم الصادقى العریضى البحرانى استاد صاحب «الوافى». صرح به فى ذکر طرقه حیث قال: «أروى الحدیث عن استادى و من علیه فى العلوم الشرعیة استنادى و علیه اعتمادى» الخ.
و یروى ایضاً عن الشیخ محمد بن صاحب «المعالم» کما صرح به فى الکتاب. ویظهر من هذین المجلدین ان تألیفهما کان فى حیوة الفیض والمجلسى حیث یدعو لهما بطول العمر، و ببالى ان المؤلف من أقرباء المولى مهدیقلى خان صاحب المدرسة بقم المعروفة بمدرسة الخان واخیه العلامة المولى علیقلى خان صاحب کتاب خزائن القرآن و هما کانا من علماء عصر صاحب «الوافى» و«البحار» و من طائفة توشمال باشى و هو من طائفة الشاهسون.
حرره شهاب الدین الحسینى المرعشى النجفى، 8 رجب 1387 ببلده قم المشرفه.
مصادر شرح حال
شرح حال مؤلف به صورت کوتاه در مصادر زیر آمده است:
1 ـ طبقات اعلام الشیعة(قرن یازدهم)، شیخ آغابزرگ تهرانى، ص439.
2 ـ اجازات الحدیث، سید احمد حسینى، ص91.
3 ـ تلامذه علامه مجلسى، سید احمد حسینى، ص48.
4 ـ الذریعة الى تصانیف الشیعه، شیخ آغاز بزرگ تهرانى، ج15، ص251 و ج26، ص70 ـ 71.
________________________________________
1 . فهرست نسخه هاى خطى کتابخانه آیة الله مرعشى،ج2، ص138
2 . بحارالانوار، ج110، ص175
3 . وقایع السنین والاعوام، ص542
4 . سازمان ادارى حکومت صفوى (تعلیقات مینورسکى بر تذکرة الملوک)، ترجمه مسعود رجب نیا، ص128 ـ 129
5 . الذریعة، ج21، ص357، شماره 55444
6 . فهرست نسخه هاى خطى کتابخانه مجلس شوراى اسلامى، ج35، ص425 و 426؛ الذریعة، ج15، ص251
7 . الذریعة، ج3، ص316
8 . فهرست نسخه هاى خطى کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران، ج15، ص4118
9 . الذریعة، ج26، ص71
10 . همان.
11 . فهرست کتابهاى خطى کتابخانه آیة اللّه مرعشى، سیداحمد حسینى، ج26، ص385
12 . الذریعة، ج26، ص71 ـ 72
13 . فهرست کتابهاى خطى کتابخانه آیة اللّه مرعشى، ج1، ص259
از دایرة المعارفهاى حدیثى که در این دوره تدوین گردید، کتاب الأوفى است. مقاله حاضر در صدد معرفى این اثر و مؤلف آن است.
مؤلف کتاب
مؤلف این کتاب ارزشمند «فضل على بیک بن شاهوردى بن خلف توشمال باشى» است. اطلاعات ما از زندگانى وى بسیار محدود است و در کتابهاى شرح حال و تاریخ که در عصر او نوشته شده است، یادى از وى به چشم نمى خورد.
اطلاعات پراکنده اى که از بعضى منابع از او به دست آمده است نشان مى دهد که «فضل على بیک» در نیمه دوم سده یازدهم و نیمه اول سده دوازدهم مى زیسته است. او شاگرد علامه محمدباقر مجلسى است و مجلسى اجازه روایتى براى وى بدین عبارت صادر کرده است:
انها الأخ فى اللّه المبتغى لمرضاته تعالى المولى الفاضل الباذل الذکى فضل على بیک جعل اللّه تعالى اخراه خیراً من اولاه سماعاً و تصحیحاً و تدقیقاً فى مجالس عدیدة آخرها ثانى عشر من شهرجمادى الاولى فاجزت له دوام تأئیده روایة عنى و کتب مؤلفه الحقیر حامداً مصلیاً.
این اجازه را علامه مجلسى در پایان بحارالانوار (تحریر شده در غره رجب 1084) نوشته است.1
او همچنین از «سید ماجد بن هاشم بحرانى» و «شیخ محمد» فرزند صاحب معالم روایت نقل مى کند.
همچنین «میرزا عبداللّه افندى» در نامه اى که به علامه محمد باقر مجلسى نوشته در آن یادى از مؤلف نموده است؛ با این عبارت:
و ترجمة کتاب تاریخ بلدة قم لواحد من المعتبرین، إذ فیها أحادیث کثیرة عربیّة وهى عند أخى الناظر فضلعلى وفقه الله.2
«سید عبدالحسین حسینى خاتون آبادى» در کتاب وقایع السنین والاعوام نیز به مناسبتى از وى یاد مى کند؛ با این عبارت:
فوت شیخ صالح بحرانى ساکن شیراز در 1098، در کمال فضل و حال بود و متوجه قطع و فصل معاملات مردم مى شد تا اینکه حرف او مذکور شد در خدمت نواب اشرف اقدس، شاه سلیمان در تقرب عالى حضرتِ متعالى مرتبت فضل على بیک، و شیخ صالح را قاضى کردند و رقم نوشته شد و بعد از رفتن رقم اشرف، دیگر شیخ مزبور نه متعرض افتا شد و نه متعرض قطع و فصل معاملات شد.3
اما اشتهار وى به «توشمال باشى» را به دو وجه مى توان احتمال داد:
الف: «توشمال باشى» مقامى بود در دربار صفویان به معنى رئیس ملازمان یا مباشران مطبخ یا خوانسالار عالى شاه ایران، صاحب این مقام، ناظر یا بازرس مطبخ شاه بود و کلیه امور آشپزخانه را تحت نظر داشت. سمت وى از لحاظ تشریفاتى که به آن تعلق مى گرفت مهم بود. هنگامى که شاه در مصاحبت بانوان حرم به سر مى برد، «توشمال باشى» ظروف محتوى خوراک را تا در حرم بدرقه مى کرد و در مجالس رسمى وى خوراکها را مى چشید و این وظیفه را در موقع دخول به تالار انجام مى داد.4
ب: «توشمال» تیره اى از اى هاوند هفت لنگ شاهسونها بوده است.
بنابر معنى اول، مؤلف منصب خوانسالارى دربار صفوى را داشته و طبق معنى دوم، او رئیس ایل توشمال از ایلات شاهسون بوده است. مخفى نماند که تعبیر «افندى» درباره وى به «ناظر» و همچنین تعبیر «متعالى مرتبت» درباره او که از سوى «خاتون آبادى» به کار فته است، دلالت بر معنى اول دارد.
در مورد تاریخ تولد و وفات و محل زندگى و سایر خصوصیات زندگانى وى اطلاعى در دست نیست.
آثار علمى
آنچه از آثار علمى مؤلف تا به حال به ثبت رسیده همه در دعا و حدیث است و معلوم نیست که وى در سایر موضوعات نیز کتابى تألیف کرده باشد، از نُه اثر وى که تا به حال شناسایى شده کتاب الأوفى درحدیث و کتابهاى کنز الحق، مفتاح الهدى، عروة الوثقى، تبصرة الاعیاد السلمانیة، شافى سلیمانى و مزار رضوى، در دعا و موضوع دو کتاب سفینة النجاة و الأصول الأصلیة روشن نیست.
تفصیل اسامى آثار مؤلف و نسخه هاى شناخته شده از هر یک بدین ترتیب است:
1 ـ الأوفى: که در ادامه همین مقاله معرفى خواهد شد.
2 ـ کنزالحق: مؤلف هنگام تدوین کتاب الاوفى، دعاها را در این کتاب (کنزالحق) جمع آورى نموده است. او پس از آن، کنزالحق را در کتابش مفتاح الهدى و مفتاح الهدى را در کتاب دیگرش عروة الوثقى تلخیص نموده است.
3 ـ مفتاح الهدى: موضوع آن دعاست که گزیده اى است از اثر دیگر مؤلف به نام کنز الحق.5
4 ـ العروة الوثقى: به فارسى، در دعاست مؤلف به درخواست عده اى از مؤمنان این کتاب را از کتاب دیگر خود مصباح الهدى استخراج نموده و در سال 1008ق به پایان رسانیده است. این کتاب شامل یک مقدمه و چهارده مفتاح است.
نسخه اى از این کتاب به شماره 12472 در کتابخانه مجلس شوراى اسلامى موجود است.6
5 ـ تبصرة الاعیاد السلیمانیة: به فارسى، در آداب مستحبه اعیاد اسلامى است که مؤلف آن را به اسم «شاه سلیمان صفوى» تألیف نموده است. نسخه اى از آن به شماره 3133 در کتابخانه آستان قدس رضوى موجود است.7
6 ـ شافى سلیمانى: به فارسى، ترجمه اى است از «طلب النبى» و «طلب الأئمه» و «رساله ذهبیه» که مؤلف آن را در یک مقدمه، چهل باب و یک خاتمه تألیف نموده است. نسخه اى از این کتاب در کتابخانه دانشگاه تهران به شماره 5118 موجود است.8
7 ـ سفینة النجاة: مؤلف در کتاب الأوفى به این کتاب ارجاع داده است.9
8 ـ الأصول الأصلیة: مولف در کتاب الاوفى از این کتاب به عنوان اثرخود نام برده است.10
9 ـ مزار رضوى: به فارسى، در آداب زیارت معصومان(ع) و کیفیت زیارت آنان از راه دور و زیارتهاى حضرت امام رضا(ع) ازراه دور و نزدیک است. مؤلف این کتاب را به نام «شاه سلیمان صفوى» تألیف نموده است. این کتاب داراى یک مقدمه و هشت باب و یک خاتمه است. نسخه اى از این کتاب در کتابخانه حضرت آیة اللّه مرعشى نجفى به شماره 10470 موجود است که به وسیله محمد على نیشابورى در سال 1083ق تحریر شده است.11
الأوفى
مؤلف در مقدمه این کتاب تذکر مى دهد که صدوبیست کتاب از مصادر روایى شیعه نزدش گرد آمده بود و او خواست روایتها را در یک کتاب جمع آورى نماید، ولى چون فهمید که علامه مجلسى، بحارالانوار را و فیض کاشانى الوافى را در این موضوع تألیف کرده اند از این کار منصرف گردید. ولى او بعد از ملاحظه کتاب بحارالانوار و الوافى آنها را براى منظور مورد نظر خود کافى ندانست، لذا مجدداً تصمیم به تدوین مجموعه حدیثى خود ـ الأوفى ـ گرفت.
مؤلف دعاها را در این کتاب نیاورده و آنها را جداگانه در کنز الحق جمع آورى کرده است.
الأوفى در یک مقدمه و دو قسم و هر قسم در دوازده کتاب (مجموعاً 24 کتاب) مرتب شده است. فهرست تفصیلى مطالب آن چنین است:
مقدمه: در ذکر مصادر و اسانید و حالات بعضى از راویان و دانشمندان و بحثى در اوامر و نواهى، شامل شش فصل.
قسم اول: در اصول و شامل دوازده کتاب با این عناوین؛
1 ـ کتاب التوحید شامل سى باب؛
2 ـ کتاب العقل والعلم؛
3 ـ کتاب النبوة والامامة؛
4 ـ کتاب فضل القرآن؛
5 ـ کتاب الاحتجاج والموعظة الحسنة؛
6 ـ کتاب الایمان و الکفر و الاخلاق؛
7 ـ کتاب ذکر احوال اولاد المعصومین؛
8 ـ کتاب ذکر احوال الرواة والصحابة؛
9 ـ کتاب السماء والعالم؛
10 ـ کتاب الدعا،
11 ـ کتاب الخطب والکلم؛
12 ـ کتاب ذکر احوال البرزخ و الحشر و النار و الجنة.
قسم دوم: در الفروع و شامل دوازده کتاب با این عناوین:
1 ـ کتاب الطهارة والزى والتجمل؛
2 ـ کتاب الصلاة؛
3 ـ کتاب الصوم والزکاة و الخمس والصدقات والکفارات؛
4 ـ کتاب الحج والعمرة؛
5 ـ کتاب المزار واحکام المساجد والاعتکاف؛
6 ـ کتاب المعایش والمکاسب؛
7 ـ کتاب الجهاد والحسبة؛
8 ـ کتاب المطائم والمشارب؛
9 ـ کتاب القضاء والحدود والدیات؛
10 ـ کتاب احکام النساء؛
11 ـ کتاب الصید والذبائح واحوال الوحوش والطیور حلالها و حرامها؛
12 ـ کتاب المعالجات والجنائز والموارى.
مؤلف در هر قسم از کتاب، آیات مناسب را به ترتیب سوره ها مى آورد و پس از آن روایتهاى مناسب با موضوع را نقل مى کند. او همچنین در ذکر روایات، اسانید روایاتى را که از کتاب کافى و من لایحضره الفقیه و استبصار و تهذیب نقل مى کند حذف و اسانید روایتهاى نقل شده از سایر کتابها را ذکر مى کند.
نسخه هاى موجود از «الأوفى»
روشن نیست که مؤلف موفق به تألیف تمامى مجلدات این کتاب گردیده یا نه. ولى ـ همچنان که ذکر شد ـ مؤلف در تدوین این کتاب، دعاها راجداگانه در کتاب کنز الحق جمع آورى نموده، و چون نسخه اى از کتاب عروة الوثقى (گزیده مفتاح الهدى) ـ که آن هم تلخیص کنز الحق است ـ در دست است، که به معناى اتمام تألیف کنز الحق است مى توان نتیجه گرفت که تألیف الاوفى نیز به پایان رسیده است.
متأسفانه تا به حال فقط دو نسخه از جلد اول این دایرةالمعارف نفیس شناسایى شده است؛ با این اوصاف:
1 ـ نسخه اى که مرحوم شیخ آغا بزرگ تهرانى در نزد سید آقا شوشترى ملاحظه نموده است. این نسخه تنها بخشهایى از اوایل کتاب را شامل بوده است.12
2 ـ نسخه اى که به شماره 233 در کتابخانه حضرت آیة اللّه مرعشى نجفى در قم نگهدارى مى شود. این نسخه فاقد نام کاتب و تاریخ تحریر است و به خط نسخ در 396 برگ 17سطرى به اندازه 24×18 سانتى متر، تحریر شده است.13 این نسخه از آغاز و انجام افتادگى دارد و «کتاب التوحید» و «کتاب العقل و العلم» را شامل است. حضرت آیة اللّه العظمى سید شهاب الدین مرعشى نجفى تقریظى در اول این نسخه نوشته اند؛ با این عبارت:
کتاب «الأوفى» فى الحدیث للعلامة المحدث المولى فضلعلى بن شاهوردى بیک توشمال باشى، کما صرح به فى اول المجلد الثانى الموجود بین هاتین الدفتین.
ویظهر منه انه لما کان مشتغلاً بتألیف الکتاب وسمع ان العلمین صاحبى «البحار» و «الوافى» مشغولان بتألیف الکتابین فحصّلهما وراهما غیر وافیین لمرامه معزم على تکمیل کتابه «الاوفى».
ورتّبه على مقدمة و اربعة و عشرین باباً. وصرّح فى دیباجة المجلد الاول انّه کان من تلامیذ العلامة المحدث السید ماجد بن هاشم الصادقى العریضى البحرانى استاد صاحب «الوافى». صرح به فى ذکر طرقه حیث قال: «أروى الحدیث عن استادى و من علیه فى العلوم الشرعیة استنادى و علیه اعتمادى» الخ.
و یروى ایضاً عن الشیخ محمد بن صاحب «المعالم» کما صرح به فى الکتاب. ویظهر من هذین المجلدین ان تألیفهما کان فى حیوة الفیض والمجلسى حیث یدعو لهما بطول العمر، و ببالى ان المؤلف من أقرباء المولى مهدیقلى خان صاحب المدرسة بقم المعروفة بمدرسة الخان واخیه العلامة المولى علیقلى خان صاحب کتاب خزائن القرآن و هما کانا من علماء عصر صاحب «الوافى» و«البحار» و من طائفة توشمال باشى و هو من طائفة الشاهسون.
حرره شهاب الدین الحسینى المرعشى النجفى، 8 رجب 1387 ببلده قم المشرفه.
مصادر شرح حال
شرح حال مؤلف به صورت کوتاه در مصادر زیر آمده است:
1 ـ طبقات اعلام الشیعة(قرن یازدهم)، شیخ آغابزرگ تهرانى، ص439.
2 ـ اجازات الحدیث، سید احمد حسینى، ص91.
3 ـ تلامذه علامه مجلسى، سید احمد حسینى، ص48.
4 ـ الذریعة الى تصانیف الشیعه، شیخ آغاز بزرگ تهرانى، ج15، ص251 و ج26، ص70 ـ 71.
________________________________________
1 . فهرست نسخه هاى خطى کتابخانه آیة الله مرعشى،ج2، ص138
2 . بحارالانوار، ج110، ص175
3 . وقایع السنین والاعوام، ص542
4 . سازمان ادارى حکومت صفوى (تعلیقات مینورسکى بر تذکرة الملوک)، ترجمه مسعود رجب نیا، ص128 ـ 129
5 . الذریعة، ج21، ص357، شماره 55444
6 . فهرست نسخه هاى خطى کتابخانه مجلس شوراى اسلامى، ج35، ص425 و 426؛ الذریعة، ج15، ص251
7 . الذریعة، ج3، ص316
8 . فهرست نسخه هاى خطى کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران، ج15، ص4118
9 . الذریعة، ج26، ص71
10 . همان.
11 . فهرست کتابهاى خطى کتابخانه آیة اللّه مرعشى، سیداحمد حسینى، ج26، ص385
12 . الذریعة، ج26، ص71 ـ 72
13 . فهرست کتابهاى خطى کتابخانه آیة اللّه مرعشى، ج1، ص259