آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۷

چکیده

متن

علوم حدیث: لطفاً به گوشه هایى از زندگى، آثار و تحصیلات خود اشاره فرمایید.
استاد حسینى: اینجانب سید محسن حسینى امینى فرزند سید حسن متولد سال 1321 شمسى، در خانواده اى مذهبى در نجف اشرف در حوزه علم و دانش و در پرتو أنوار قدسیه و الطاف بى کران مولاى متقیان چشم به جهان گشودم.
از طرف پدر به سادات و علماى میبد یزد و از طرف مادر به آقایان و فضلاى خاندان آخوندى در یزد منسوب میگردم.
پس از سپرى شدن مراحل ابتدایى و متوسطه با ترغیب مرحوم والد، عشق به تحصیل علوم دینى پیدا کردم. مقدمات را نزد آقایان شیخ ذبیح الله قوچانى و شیخ مراد على سیستانى و سید ابراهیم حجازى طبسى، و سطح را نزد آقایان سید ابراهیم حجازى و شهید محراب مرحوم آیة الله سید اسدالله مدنى، و خارج را نزد آیات عظام مرحوم آقا میرزا باقر زنجانى و مرحوم آقاى سید نصرالله مستنبط و مرحوم امام راحل ـ قدس الله روحه الزکیه ـ و مرحوم آقاى خویى ـ رضوان الله تعالى علیهم اجمعین ـ گذراندم. اجازه اجتهاد را در حوزه علمیه نجف دریافت نمودم و در سى وهشت سالگى از نجف اشرف تبعید و در شهرستان قم، عش آل محمد، ساکن شدم و به تدریس و تحقیق پرداختم. مدتى نیز به نمایندگى مقام معظم رهبرى جهت نظارت بر ذبح اسلامى در هندوستان و چین بودم.
آثار
آثار اینجانب به دو بخش تقسیم مى شود: تألیف و تحقیق. آثار تألیفى شامل بخش عظیمى از تقریرات درسى مانند شرح بر کفایة الاصول و بحث دروس خارج آیات عظام به شرح ذیل است:
1 ـ تقریر بحث طهارت مرحوم آقا میرزا باقر زنجانى؛
2 ـ تقریر بحث بیع حضرت امام راحل؛
3 ـ تقریر درس آیة الله خویى که مشتمل بر مباحث ذیل است:
صلاة یومیه؛ صلاة آیات؛ صلاة مسافر؛ صلاة قضاء؛ صلاة استیجار؛ صلاة احتیاط؛ صلاة عید؛ صلاة مستحبه؛ صلاة جماعت؛ منافیات نماز؛ شکیات نماز؛ صوم در دو مجلد؛ اعتکاف؛ زکات؛ خمس؛ حج در سه مجلد؛ مقدارى از اجاره.
4 ـ منتخب احادیث القدسیة: در این کتاب احادیث قدسى که از طریق اهل بیت عصمت و طهارت(ع) نقل شده است در یک صفحه و احادیث قدسى نقل شده توسّط اهل تسنن در صفحه مقابل آورده شده و موضوعات و ابواب متعدد تدوین شده است. این کتاب چند بار تجدید چاپ شده است.
لازم مى دانم مقدارى راجع به حدیثِ قدسى صحبت کنم و در باب فرق میان آن و آیات قرآنى توضیح مختصرى بدهم.
حدیث قدسى حدیثى است که پیغمبر از خداوند اخبار کند؛ بدین گونه که معنى و مضمون آن بر قلب پیغمبر القا مى شود، سپس پیغمبر با الفاظ خویش آن را ادا مى نماید. لذا در الفاظ آن، اعجاز وجود ندارد و غیر از حضرت نیز مى تواند مانند این الفاظ و جملات را جمع آورى کند. به خلاف قرآن است که با الفاظ مخصوص وحى شده و قابل تغییر نیست و کسى نمى تواند مانند الفاظ آن را جمع آورى کند و القا بنماید، چنانکه این عجز و ناتوانى تا به حال براى مردم ثابت است.
درباره فرق میان قرآن و حدیث قدسى مى توان به هفت مورد اشاره کرد:
1 . قرآن معجزه الهى است و انسانها، توان آوردن و القاى مانند آن الفاظ و جملات را ندارند به خلاف حدیث قدسى که معجزه نیست.
2 . نماز، جز با تلاوت فاتحه و سوره (یعنى قرائت قرآن) صحیح نیست و نمى توان با احادیث قدسیه نماز خواند.
3 . منکر قرآن کافر است، به خلاف منکر حدیث قدسى.
4 . قرآن توسط حضرت جبرئیل بر رسول اکرم(ص) وحى شد، به خلاف حدیث قدسى.
5 . قرآن با الفاظ مخصوص از لوح محفوظ وحى شد، ولى حدیث قدسى الفاظ خاصّى ندارد و حضرت پیغمبر(ص) مى تواند مفهوم و غرض الهى را با هر لفظى که خواست بیان نماید.
6 . بدون طهارت جایز نیست آیات قرآن و الفاظ آن بلکه حروف آن را لمس کرد، به خلاف احادیث قدسى.
7 . کیفیّت خاصى براى ایصال حدیث قدسى به پیغمبر وجود ندارد. چه بسا ممکن است در رؤیا به پیغمبر القا شود، یا به لسان فرشته در بیدارى و یا ممکن است به القاى در خاطر درک شود و امثال اینها، به خلاف قرآن که بواسطه حضرت جبرئیل ـ علیه السلام ـ با کیفیت خاصىِ وحى شده است. مجموع احادیث قدسى بنا به روایت اهل تسنن که چهار صد حدیث نقل شده، به نام الاحادیث القدسیة منتشر گردیده.
شیخ حر عاملى (م1104هـ) احادیث قدسى را که اغلب آن از طریق امامیه نقل شده است، جمع آورى نموده که در یک مجلد به نام الجواهر السنیة فی الاحادیث القدسیة منتشر گردیده است.
5 ـ فهرست مراة العقول در دو جلد مشتمل بر فهرست موضوعى و فهرست آیات و روایات.
بخش دوم تألیفات این جانب که شامل آثار تحقیقى است در چند موضوع است:
1 ـ حدیث؛ 2 ـ فقه؛ 3 ـ اصول؛ 4 ـ تفسیر؛ 5 ـ دعا.
موضوع اول: حدیث
1 ـ تحقیق پنج جزء از کتاب مرآة العقول (ج14 ـ 18)؛
2 ـ تحقیق و بررسى و تنظیم و اشراف بر چاپ کتاب من هو المهدى(عج)؛ تألیف عالم ربانى آقاى ابوطالب تجلیل ـ حفظ الله ـ؛
3 ـ تحقیق کتاب المحاسن در دو جلد، اثر احمد بن محمد برقى ـ قدس سره ـ.
موضوع دوم: فقه
1 ـ تحقیق کتاب المراسم العلویة فی الأحکام النبویة در یک جلد؛
2 ـ تحقیق بحث و ولایت فقیه از کتاب عوائد الأیام مرحوم نراقى؛
3 ـ تحقیق کتاب مختلف الشیعة اثر مرحوم علامه ـ قدس سره ـ؛
4 ـ تهذیب و بررسى و مقدمه کتاب المهذب البارع اثر مرحوم ابن فهد.
موضوع سوم: اصول
1 ـ تحقیق معالم الدین با شرحى مختصر و بیان الفاظ غریب و مشکل و استخراج آیات و روایات و اقوال علما از کتب مطبوع و مخطوط.
موضوع چهارم: تفسیر
1 ـ تحقیق کتاب شریف کنز الدقائق با کیفیت خاصى؛
2 ـ تحقیق کتاب الصافى فى تفسیر القرآن در هفت جزء با پاورقیهاى مفید و مقابله با نسخه اصلى و استخراج آیات و روایات و اقوال علما و تبیین و شرح الفاظ غریب.
موضوع پنجم: دعا
تحقیق کتاب شریف ریاض السالکین اثر سید على خان مدنى در هفت جزء با شرح مفصل و به همراه شرح بر صحیفه سجادیه امام سجاد(ع) و در خاتمه اشاره مى کنم به تحقیق کتاب فى رحاب التقوى با اضافات که شرحى است بر خطبه امام على(ع) معروف به خطبه همام از سید محسن خرازى.
گفتنى است انگیزه بنده در پژوهشهاى حدیثى و تحقیق کتب قرآنى و روایى، فقط قصد قربت و خدمت به اهل علم و فضل بود و زیاد مقیّد به ثبت اسم حقیر در روى جلد کتابها نبودم. لذا بعضى تحقیقات اینجانب(مختلف الشیعة، مهذب البارع، کنزالدقائق، المحاسن) بدون آوردن نام بنده به چاپ رسیده است. امید آنکه این اعمال مورد قبول آقا صاحب الزمان(عج) قرار گرفته باشد. ماعند اللّه یبقى وماعند الناس یفنى.
علوم حدیث:از چه زمانى و با چه علل، انگیزه ها و زمینه هایى به پژوهشهاى حدیثى روى آوردید؟
استاد حسینى: چنانچه مى دانید فقیه براى استنباط حکم شرعى به روایت ـ که یکى از ادله اربعه ـ احتیاج دارد و چون در سى سال قبل در اوج قوت حکومت بعثى عراق اشتغال به تقریر بحث آیات عظام داشتم و امکان تبعید ازحوزه علمیه نجف اشرف در هر آن قوى بود، بنابراین دروس را با ذکر سند حدیث و مأخذ آن مى نوشتم که اگر احیاناً به جایى تبعید شدم که دسترسى به کتابخانه نبود احتیاجى به مدرک نداشته باشم و نوشته هایم کامل باشد.
از جهت دیگر چون زبان مادرى اینجانب عربى است با خصوصیتهاى عبارتى حدیث و امثال و مفاهیم موجود در آن آشنا هستم.
علوم حدیث: سروکار داشتن با حدیث و کتب حدیثى چه تأثیر روحى خاصى در شما داشته است؟
استاد حسینى: تحقیق و بویژه استخراج منابع در زمان سابق، کار خیلى مشکل و مهمّى بود چون هنوز امکانات رایانه اى فراهم نبود و براى پیدا کردن مدرک یک حدیث شاید سه چهار روز تفحص لازم بود. لهذا بیشتر به خداوند متعال توجه مى کردم و براى یافتن مدارک حدیث از او استمداد مى گرفتم و بارها الهامایى به وجود مى آمد که گمشده تو در فلان کتاب یا به وسیله چنین عملى پیدا مى شود و یا احیاناً در خواب به رجوع به فلان کتاب راهنمایى مى شدم و پس از مراجعه حدیث را پیدا مى کردم.
علوم حدیث: بیشترین کار پژوهشى شما در زمینه حدیث در مورد کدام موضوع یا موضوعات بوده است؟
استا حسینى: یقیناً در موضوعات متعدد ـ چنانچه به آن اشاره شد ـ فقیه دایماً به حدیث احتیاج دارد و چون تقریرات اینجانب از دروس فقه آیات عظام در موضوعات مختلف بوده لهذا در موضوعات مختلف به حدیث احتیاج داشتم و آن را سنداً و دلالة مورد بحث قرار مى دادم.
علوم حدیث: چه کارهایى را هم اکنون در دست تحقیق دارید؟
استاد حسینى: 1 ـ اصول اربعمأة را که نسخه هاى خطى آن حدود بیست و هشت عدد است، فعلاً در دست تحقیق دارم. مقدارى از آنها به چاپ رسیده و بقیه نیز ان شاء الله به چاپ خواهد رسید.
2 ـ تفسیر صافى در هفت جزء که کار شش جزء آن تمام شده و کار جزء آخر نیز تا پایان امسال ان شاء الله تمام مى شود.
علوم حدیث: چه انگیزه اى موجب شد که حضرتعالى به تحقیق در این زمینه ها بپردازید؟
استاد حسینى: یکى از مستحباتى که خیلى به آن سفارش شده اجابت دعوت و خواهش برادر مؤمن است. بعد از اقامت در قم حضرات آقایان، شیخ محمد آخوندى مدیر مؤسسه دارالکتب الاسلامیه و آقاى فاکر مسئول انتشارات جامعه مدرسین و آقاى تسخیرى مسئول سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامى از اینجانب براى مشارکت در تحقیق کتب خطى حدیث، تفسیر و دعا و غیره دعوت کردند.
علوم حدیث: به برخى نکات جالب و مهم که در تحقیقات حدیثى خود به آنها دست یافته اید، اشاره بفرمایید.
استاد حسینى: بعضى احادیث را سلیس نمى یابیم و مى بینیم که ظهور سیاق حدیث دلالت بر نقص و یا زیادتى در آن مى کند. در بعضى احادیث نیز نقل به معنى مشاهده مى کنیم. نکته مهم این است که آشنائى با اصطلاحات عربى و علم به سیاق قول معصوم ما را متوجه جعلى بودن حدیث یا مخدوش بودن متن مى کند.
علوم حدیث: اهمیت و جایگاه سنّت را در تبیین معارف دینى چگونه ارزیابى مى کنید؟ همچنین بفرمایید که سنّت، در نسبت با قرآن از چه جایگاهى برخوردار است؟
استاد حسینى: معارف دینى اصولاً مبتنى بر قرآن و حدیث است. براى تبیین معارف دینى بعد از تحلیل آیات قرآن، حدیث است که مفصِّل و مبیّن و شارح آیات قرآن است.
به تعبیر دیگر حدیث مخصِّص، مبیّن، مفصِّل و شارح اجمال آیات و عموم و اطلاق آن است. البته این بحث در میان فقها هست که آیا چنانکه حدیث مخصِّص و مقیّد عموم و اطلاق آیات است، ناسخ آیات نیز هست.
بحث مفصلى است که براى اطلاع از آن باید به علم اصول مراجعه شود. حدیث در ردیف قرآن قرار مى گیرد؛ یعنى حدیث نیز مانند قرآن است؛ چون قرآن بتنهایى مبین و شارع تمام امور از قبیل: عبادات، معاملات، اخلاقیات و… نیست. حدیث مبین کلیاتى است که از قرآن بدست مى آید، مى باشد و به وسیله حدیث احکام جزئیات روشن مى شود. بنابر این حدیث داراى ویژگى خاصى است که از لحاظ حجیت در ردیف قرآن قرار مى گیرد.
از آیه شریفه اطیعوا الله واطیعوا الرسول… استفاده مى شود که وجوب اطاعت رسول الله مانند وجوب اطاعت از خداست پس قول و فعل رسول الله(ص) حجت است، همچنانکه قول خدا ـ که آیه باشد ـ حجت است.
علاوه بر این از آیه وما ینطق عن الهوى ان هو الاّ وحى یوحى استفاده مى شود که حدیث فى الواقع مانند قرآن است و اهمیتش از قرآن کمتر نیست و شکى نیست که احادیث ائمه اطهار(ع) داراى همان ویژگیهاى خاص احادیث رسول اکرم(ص) است با استفاده از آیه پیش نیز حجیت احادیث ائمه اطهار(ع) ثابت مى شود.
پس به این دو آیه مى توان بر حجیت سنت استدلال کرد.
علوم حدیث: آیا در نگرش شیعه و سنّى به احادیث تفاوتهایى هست؟
استاد حسینى: بله. شیعه، حدیثى را حجت مى داند که سندش به واسطه ثقات به ائمه اطهار(ع) یا به رسول اکرم(ص) برسد، مگر در موارد خاصى مانند مراسیل ابن ابى عمیر که مانند مسانید اوست پس روایتهاى او حجّت است؛ چون نظر شیعه این است که ابن ابى عمیر از شخصى راستگو نقل روایت مى کند یعنى روایت را کم و زیاد یا نقل به معنى نمى کند مگر اینکه تصریح کند، مذهبش هر چه که مى خواهد باشد: سنى یا شیعه، شیعه زیدى یا فطحى یا واقفى و یا شیعه امامى اثنى عشرى. اما متأسفانه براى تضعیف روایت نزد برادران اهل تسنّن، کافى است که راوى شیعه باشد و یا میل به تشیع، داشته باشد که در این صورت مى گویند روایت معتبر است ولى راوى آن رافضى است و نسبت دادن به رفض در نظر آنها عامل مهمى براى تضعیف روایت است.
علوم حدیث: دلیل حجیّت سنت و پیامبر(ص) و ائمه(ع) چیست؟
استاد حسینى: سابقاً بر حجیّت حدیث منقول از رسول اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) استدلال کردیم. اکنون مى خواهیم به وسیله حدیث، حجیّت روایت منقول از ائمه اطهار(ع) را اثبات کنیم:
حدیث ثقلین (انى تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتى اهل بیتى ما ان تمسکتما بها لن تضلوا بعدى ابداً) که فریقین آن را نقل کرده و به حد تواتر لفظى و معنوى رسیده است، در کتب صحاح، مسانید، سنن و غیره وارد شده و سنداً و دلالة مورد قبول است و جاى مناقشه اى در آن نیست. پس قول عترت مانند قول خداست و همچنانکه قرآن حجت است قول ائمه اطهار(ع) نیز که عترت است، حجت و معتبر است.
علوم حدیث: آیا حدیث در جامعه اسلامى و حوزه هاى علمى ما جایگاه حقیقى خود را پیدا کرده است؟
استا حسینى: خیر، از این لحاظ که بحث در زمینه حدیث داراى ابعاد گوناگونى است که بعضى نمونه هاى آن ذکر مى شود:
1 ـ بحث در زمینه سند. از حدیث صحیح، موثق، مرفوع، منقطع، ضعیف و یا مرسل بودن و امثال این تقسیمها که باید در علم حدیث بحث بشود و در انظار فقها و عالمان حدیث به عنوان ملاکى براى حجیت و عدم آن مطرح شود.
2 ـ بحث در زمینه متن. از حیث منقول لفظى (عین لفظ از امام(ع) نقل شود) یا منقول معنوى بودن حدیث (نقل به معنى). و نیز از این حیث که امام(ع) در زمان روایت تقیّه کرده است یا نه.
3 ـ بحث در زمینه دلالت.
4 ـ بحث در زمینه جمع بین دو حدیث مختلف از ابعاد مختلف مانند: اختلاف از دیدگاه سند، متن (عموم و خصوص، اطلاق، تقیید، ناسخ و منسوخ و…) از دیدگاه دلالت (به لحاظ وجود تفسیر وعدم آن).
به امید آن که این محورها در آینده نه چندان دور مورد بحث و تحقیق قرار گیرد، ان شاء الله!
علوم حدیث: چه پیشنهادى براى بهره گیرى بیشتر از حدیث در جامعه و حوزه داردید؟
استاد حسینى: در حال حاضر استفاده از سیستم رایانه اى، بحمدالله در جامعه ما امرى عادى شده است و اغلب محققان از این سیستم بهره مند هستند. بنابراین مى توان براحتى احادیث را از دیدگاه هاى متعدد دسته بندى کرد. بعضى از دیدگاهها به شرح ذیل است:
1 ـ از دیدگاه سبقت زمانى؛
2 ـ از دیدگاه صحت و سقم حدیث؛
3 ـ از دیدگاه موضوعات حدیث گرچه مستلزم تکرار حدیث مى شود؛
4 ـ از نظرتعداد در زمینه هایى چون: موضوع در کتب شیعى و سنى، از لحاظ راوى (مثل اینکه روایتهاى زراره، ابوبصیر، عبدالله بن سنان و… چه تعداد است)، از نظر کتب فقهى ـ اخلاقى، اصولى، تفسیرى و تاریخى و…
5 ـ از دیدگاه کتبى که از آنها نقل شده است. آیا متعلق به نویسندگان شیعى است یا سنى، و نیز گردآورى روایتهاى شیعه در کتب اهل تسنن و بالعکس.
علوم حدیث: چه پژوهشهایى را در زمینه احادیث و کتب حدیثى، ضرورى مى دانید؟
استاد حسینى: سابقاً به آن اشاره کردیم و گفتیم که باید تحقیق درباره حدیث از تمام جهات بررسى شود، از لحاظ سند، متن، زمان، سیاق، تعارض (سندى و دلالتى) و… فقها براى استنباط احکام شرعى احتیاج به حدیث دارند و در زمینه هاى فوق بحث مى کنند، علماى اخلاق نیز براى اثبات مدعاى خویش در تمام موضوعات احتیاج به حدیث دارند. و همچنین است در زمینه هاى اعتقادى، اجتماعى و سیاسى، اقتصادى و غیره.
علوم حدیث: موقعیت کتب اربعه و صحاح ستّه را در جوامع شیعى و سنّى چگونه ارزیابى مى کنید و چه ویژگیهاى خاص را در هر یک از آنها سراغ دارید؟
استاد حسینى: اولاً باید توضیحى درباره کتب اربعه و صحاح سته، و مشخصّات کتابشناسى آنها داده شود و سپس اشاره مختصرى به موقعیت آنها در مجامع شیعه و سنّى و ویژگیهاى خاص آنها شود.
کتب اربعه
کتب اربعه شامل: کافى، من لایحضره الفقیه، تهذیب الاحکام و استبصار است.
1 ـ کافى : تألیف شیخ کلینى رازى (محمد بن یعقوب بن اسحاق)، اخیراً جناب آقاى آخوندى آن را در هشت جزء به چاپ رسانده اند که دو جزء اوّل شامل مسائل اعتقادى و تاریخى و اخلاقى و اجتماعى و… است که به نام الاصول کافى معروف گشته است. پنج جزء دیگر راجع به مباحث فقهى است و به نام الفروع الکافى معروف گشته وجزء هشتم به نام الروضة الکافى معروف شده است. مجموع احادیث این کتاب شریف به شانزده هزار و صد و نود و نه حدیث مى رسد.
زعامت و فقاهت در ایام المقتدر بالله ـ یکى از خلفاى عباسى ـ به مرحوم کلینى ـ اعلى الله مقامه الشریف ـ منتقل مى گردد. مرحوم کلینى سفراى أربعه یعنى نواب خاص حضرت ولى عصر(عج) را درک کرده و احادیث اهل بیت(ع) را جمع آورى نموده و در سال 328 ـ 329 هجرى دار دنیا را وداع گفته و در بغداد در محله بغداد الشرقیه که معروف به باب شرجى است در تکیه مولوى مدفون شده است. مزار او داراى بارگاه و ضریح است. توفیق زیارت مزار او بارها نصیبم گشت.
2 ـ من لایحضره الفقیه: این کتاب شریف حاوى فتاوى مرحوم شیخ صدوق است و بالغ بر نه هزار و چهل و چهار حدیث است که آقاى آخوندى و نیز انتشارات جامعه مدرّسین آن را در چهار مجلد به چاپ رسانده است.
مرحوم شیخ صدوق (محمد بن على بابویه قمى) ـ رضوان الله علیه ـ به دعاى آقا امام زمان(ع) به دنیا آمد. داستان آن مفصل است؛ به زندگینامه اش مراجعه شود.
او در سال 381 هجرى یعنى پنجاه و دو سال بعد از وفات کلینى در شهر رى وفات یافت. و نزدیک قبر شاه عبدالعظیم حسنى مدفون شد. مزار وى داراى بارگاه و ضریح است.
3 ـ تهذیب الاحکام: تألیف شیخ الطائفه محمد بن حسن طوسى است و در ده جزء به همّت آقاى آخوندى به چاپ رسیده و داراى سیزده هزار و پانصد و نود حدیث است. این کتاب در واقع شرحى است بر کتاب مقنعه شیخ مفید ـ قدس سرّه ـ.
مرحوم شیخ طوسى در سال 385 هجرى (چهار سال بعد از وفات شیخ صدوق) در طوس چشم به دنیا گشود. و در بیست وسه سالگى در سال 408 هجرى براى استفاده از بحث مرحوم شیخ مفید و سید مرتضى به بغداد رفت و پس از درگیریهاى زیاد میان شیعیان و اهل تسنن در آن زمان و سوزاندن منزل و کتابخانه شخصى وى که از مهمترین کتابخانه هاى بغداد به شمار مى رفت و نیز تعطیلى درس کلام که خلیفه وقت به معظم له اختصاص داده بود، مجبور شد بغداد را به سوى نجف اشرف ترک کند و در آنجا پایه گذار حوزه علمیه شود.
او در نزدیکى حرم مطهر امیرمؤمنان خانه و مسجدى ساخت که محل تدریس و قبر وى در آنجاست. بحث فقه و اصول مرحوم آقا میرزا باقر زنجانى در همین مسجد بود و اینجانب در آن درس شرکت کرده ام.
وفات مرحوم شیخ طوسى هفتاد و نه سال بعد از وفات شیخ صدوق است.
4 ـ الاستبصار: این کتاب شریف نیز از مؤلفات مرحوم شیخ طوسى است و در چهار جزء توسط آقاى آخوند منتشر گردیده و داراى پنچ هزار و پانصد و یازده حدیث است.
محتواى کتب اربعه
تمام روایات کتب اربعه از نظر مؤلفان آنها صحیح و معتبر است. چنانکه مثلاً ابن قولویه در کتاب کامل الزیاراة روایتهاى این کتاب را موثق و معتبر مى داند و نیز على بن ابراهیم قمى در کتاب تفسیرش که روایتهاى این کتاب را معتبر و صحیح مى داند. شیخ کلینى در کافى مى گوید: باید روایات صحیح منقول از صادقین(ع) را أخذ کنیم و شیخ صدوق در من لایحضره الفقیه مى فرماید: من در این مجموعه احادیثى را نقل نموده ام که حجّت بین من و بین خداى من است، و شیخ طوسى مى فرماید: من در هر مسئله اى روایت مشهور و معتبر را ذکر کرده ام. پس از این جهت است که روایتهاى کتب اربعه در تمام قرون و اعصار مورد قبول علماى اعلام قرار گرفته است، عده اى از اعلام مانند مرحوم علامه مجلسى در کتاب مرآة العقول در سند روایات بحث کرده و صحیح را از نادرست جدا کرده است. پس انظار و افکار نسبت به صحت و سقم روایات فرق مى کند و تا به حال قاعده اى در دست نیست که به آن مراجعه شود.
صحاح ششگانه
صحاح سته عبارت است: صحیح بخارى، سنن ابى داود، صحیح مسلم، سنن ترمذى (جامع ترمذى) سنن ابن ماجه و سنن نسائى.
قبل از توصیف صحاح سته قابل ذکر است ـ که صحاح بعد از طبقه محمد بن ادریس شافعى ـ که یکى از مذاهب اربعه است، تدوین و جمع آورى شده است. شافعى در سال 150هـ به دنیا آمده و در سال 204هـ. وفات یافته است و بخارى در سال 194هـ. متولد شده و در سال 256هـ. وفات یافته که شرح آن خواهد آمد.
1 ـ صحیح بخارى: صحیح بخارى از مؤلفات محمدبن اسماعیل بن ابراهیم بن مغیره جعفى است. بخارى در بخارا متولد شده و در خرتنک که یکى از قراء سمرقند است وفات یافته و شصت و دو سال عمر کرده است. صحیح بخارى مشتمل بر سه هزار و هشتاد و دو حدیث است که صد و ده حدیث آن غیرصحیح است و سى و دو حدیث آن را مسلم نیز نقل نموده است. ابن حجر مى گوید: از میان چهار صدوسى و چند نفر از راویانى که تنها در سلسله اسناد بخارى قرار گرفته اند، هشتاد نفر از آنها را ضعیف دانسته اند و از میان ششصد و بیست نفر از آنان که تنها مسلم از آنها نقل حدیث است، صدوشصت نفر آنها نیز ضعیف دانته شده اند. و نیز احادیثى که بخارى و مسلم به طور مشترک در کتاب خود آورده اند و مورد انتقاد قرار گرفته حدود دویست و ده حدیث است که کمتر از هشتاد حدیث آن مربوط به بخارى و بقیه اختصاص به مسلم دارد. ابن حجر نیز در مقدمه فتح البارى اسامى حدود چهارصد نفر را که متهم به ضعفند و در اسناد بخارى واقع شده اند ذکر مى کند.
به هر حال با اینکه درباره اخبارى که بخارى در صحیح خود آورده گفته شده «کل من روى عنه البخارى فقد جاز القنطرة» مى بینیم که وى از یک سو از کسانى مانند: عمرو بن عاص، مروان بن حکم، ابوسفیان، معاویة، مغیرة بن شعبة، عبدالله بن عمرو بن عاص، نعمان بن بشیر که با معاویه و فرزندش یزید تا آخرین لحظه ملازم و در جمیع جرایم با آنها شریک بوده است، شمر بن ذى الجوشن، قاتل امام حسین(ع)، ابوهریره، عبدالله بن عمر، ابوموسى اشعرى، عبدالله بن زبیر، عمران بن حطان که از رؤساى خوارج و خطبان آنان بوده است، عروة بن زبیر، عکرمه که عامل انتشار مذهب خوارج و اباضیه در مغرب بوده است، و… روایات فراوانى نقل کرده است، ولى از افراد صدوق و سرچشمه هاى معارف اسلامى اصلاً حدیثى نقل نکرده و یا اگر نقل کرده نسبت به دیگران بسیار ناچیز بوده است؛ مثلاً از ابوهریره که مصاحبت خیلى ناچیزى با رسول اکرم(ص) داشت، چهارصدوچهل و شش حدیث و از عبدالله بن عمر دویست و هفتاد حدیث و از عائشه دویست و چهل و دو حدیث و از ابوموسى اشعرى پنجاه و هفت حدیث و از انس بن مالک بیش از دویست حدیث نقل کرده است ولى از على(ع) که باب مدینه علم است نوزده حدیث و از حضرت زهرا(س) دختر گرامى رسول اکرم فقط یک حدیث و از سائر اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و از علویین مانند: زید بن على که داراى مسند و امام مذهبى زیدیه حتى یک حدیث نقل ننموده است.
علامه محمد حسین مظفر درباره بسیارى از رجال صحاح سته که کذّاب و وضّاع و مطعون و متروک و ناصبى و خارجى و… هستند مى فرماید: لااقل دو تن از بزرگان اهل سنّت حدود سیصد و شصت و هشت نفر را که از راویان صحاح ششگانه هستند به شدت طعن کرده و آنان را به ضعف منتسب کرده اند: یکى ذهبى در میزان اعتدال و دیگرى ابن حجر عسقلانى در تذیب التهذیب. این تحقیق بخوبى نشان مى دهد که این کتابها از لحاظ سند آن طور که درباره آنها گفته شده از اعتبار و صحت برخوردار نیستند.
نگرشى به متن روایات بخارى
خطیب بغدادى در تاریخ بغداد از بخارى نقل مى کند که: چه بسا حدیثى را که در بصره شنیده بودم، در شام آن را نوشته ام و چه بسا حدیثى را که در شام شنیده بودم در مصر نوشته ام. آنگاه کسى از او پرسید: آیا تمام آن را نوشته اى؟ وى در پاسخ سکوت کرد.
همین مضمون از والى بخارى و از محمد بن ازهر سجستانى نقل شده است.
ابن حجر مى گوید: از حوادث نادر در کتاب بخارى این است که یک حدیث تمام را با اسناد واحد با دو لفظ روایت کرده است.
صحیح بخارى به وسیله دیگران تکمیل گردیده است. قسطلانى مى گوید: در نسخه هایى که از صحیح بخارى در دست ماست بعضى از بابها عنوان گردیده ولى حدیثى در آن باب نقل نشده است و به قسمتى از ابواب حدیثى منضم گردیده که با عنوان آن باب تطبیق نمى کند. گروهى به این جا به جا بودن مطالب و احادیث انتقاد و اشکال کرده اند.
«ابوذر هروى» از «حافظ ابو اسحاق» و او نیز از «ابوالولید باجى» نقل نموده که: من در نسخه اصل صحیح بخارى که در پیش «فربرى» بود چیزهایى دیدم که اصلاً نوشته نشده بود. ما بعضى از آنها را به همدیگر اضافه کردیم تا صورت کتاب به خود گرفت و صحیح بخارى به این وسیله تکمیل گردید.
و نیز «ابوالولید باجى» مى گوید: روایت «ابى اسحاق» و «ابى محمدسرخى» و «ابى هیثم کشمیهنى» و «ابى زید مروزى» از کتاب بخارى با آنکه از یک اصل نسخه بردارى شده اند از لحاظ تقدیم و تأخیر و غیره با همدیگر فرق دارند این به دلیل همان اضافاتى است که هر کس طبق سلیقه خود در صحیح بخارى اِعمال کرده است.
پس اولاً: ممکن نیست آسان بتواند در فاصله زمانى متن حدیث را بدون کم و زیاد بنویسد؛ ثانیاً: با احتمال زیادى و تغییر، دیگر نمى توان به بخارى اعتماد داشت و اینکه این کتاب از بخارى است.
نادرستى متن و محتواى احادیث صحاح ششگانه
همچنانکه مى دانید مهمترین معیار نادرستى خبر، مخالفت متن و محتواى آن با کتاب و عقل است که متأسفانه احادیث صحاح سته از این نقیصه دور نیستند و روایات فراوانى در آنها وجود دارد که متن و محتواى آنها با کتاب خدا و عقل سلیم به هیچ وجه سازگارى ندارد؛ مثلاً در بعد توحید از خدایى یادمى کنند که مانند موجودات مادى داراى جسم و اعضا و جوارح و قابل رؤیت است.
در بعد نبوت از پیامبرانى یاد مى کند که دروغ مى گویند، غذاى حرام مى خورند، با حال جنابت نماز مى خوانند، اشتباهکار و فراموش خاطر و….
در بعد قرآن، قرآن را تحریف شده معرفى مى نمایند. در بعد احکام، مباشرت با حائض جائز و غنا را مباح مى داند.
2 ـ سنن ابى داود: سنن ابى داود اثر، «سلیمان بن اشعث سجستانى» است که در سال 202هـ. به دنیا آمده و در سال 275هجرى در بصره در هفتادوسه سالگى در گذشته است. مجموع احادیث این کتاب به چهار هزار و هشتصد حدیث مى رسد.
3 ـ صحیح مسلم: صحیح مسلم اثر «مسلم بن ججاج قشیرى» است که در سال 204 هـ متولد شده و در سال 261هـ. در پنجاه و هفت سالگى وفات یافته است. مجموع احادیث موجود در این صحیح به هفت هزار و دویست و هفتاد و پنج حدیث مى رسد.
4 ـ جامع ترمذى (سنن ترمذى): ترمذ از شهرهاى ماوراء النهر است و در کنار جیحون واقع شده است. مؤلف این کتاب «محمّد بن عیسى بن سورة بن موسى» است. وى در سال 209هـ. متولد شده و در سال 279هـ. در هفتاد سالگى دار دنیا را وداع گفته است. این کتاب شامل پنچ هزار حدیث است.
5 ـ سنن ابن ماجه: مؤلف این کتاب «محمد بن یزیدبن ماجه قزوینى» است. وى در سال 209 هجرى متولد شده و در سال 273 هـ. در شصت و چهار سالگى وفات یافته است. این کتاب شامل چهارهزار و سیصد و چهل و یک حدیث است.
6 ـ سنن نسائى: نساء از شهرهاى استان خراسان است که در یک منزلى آبیور و دو منزلى سرخس واقع شده است. مؤلف این کتاب «احمد بن شعیب بن على بن بحر نسائى» است که در سال 215هـ. متولد شده و در سال 303هـ. در هشتاد و هشت سالگى وفات مى کند و بین صفا و مروه دفن مى شود. نسائى خود مى گوید: من به دلیل تألیف کتاب خصائص امیرالمؤمنین در شام مورد هجوم اوباش قرار گرفتم و بعد از ضرب و شتم از شام به سوى مکه تبعید گردیدم.
او در مکه وفات نمود. آرى کسى که فضایل و خصایص على(ع) را بنویسد باید نزدیک کعبه مدفون شود.
علوم حدیث: جریان منع کتابت حدیث، یکى از حوادث مهمّ تاریخ اسلام است. دیدگاه شما در باب علل و عوامل رویکرد خلفا به منع ثبت و ضبط حدیث چیست؟
استاد حسینى: چنانچه مى دانید خلیفه دوم رسماً اعلام کرد که: «حسبنا کتاب الله» واز ثبت، ذکر و کتابت حدیث به طور جدى جلوگیرى کرد. براى این منع دو علت ذکر کرده اند: یکى اینکه همه در آن زمان روایتها را از رسول اکرم(ص) شنیده و حافظان آن بود. دوم اینکه ترس از اختلاط با آیات بنا بر ادّعاى خلیفه دوم. اما حق چیزى دیگرى بود: همه از رسول اکرم فضایل و خصایص و مناقب اهل البیت(ع) را شنیده بودند، اگر بنا مى شد احادیث نوشته و ضبط گردد، این احادیث قرنى بعد از قرن به مسلمانان جهان مى رسد و دیگر زیر بار ظلم احدى از خلفاى غاصب و خلفاى بین مروان و بنى امیه و بنى عباس نمى رفتند. پس با منع توانستند این فضایل را کم کم به فراموشى بسپارند و به جاى آنها احادیث مجعول وخلاف عقل را با کمک دراهم معاویه و تابعان او در میان مسلمانان رواج دهند تا اینکه در اواخر عصر تابعین تدوین آثار شروع شد و «عمربن عبدالعزیز» به «ابوبکر خرمى» نوشت که سنن و احادیث را جمع آورى کند.
گفته شده است اول کسى که به جمع آورى احادیث مشغول شد «ربیع بن صبح»بود که وى در سال 160هـ. در سند وفات یافت و در جزیره مدفون شد، سپس «عید بن ابى عروبه» (م 156هـ) و بعد از او بقیه افراد تا انقضاى طبقه دوم کار جمع آورى حدیث را دنبال کردند. سپس زمان طبقه سوم مى رسد، «مالک بن انس» در فقه، موطأ را مى نویسد و هر یک از محدثان مدینه و مکه و کوفه مسندهایى با اسامى مختلف مى نویسند، مانند: مسند ابى هریره، مسند ابى بکر، مسند عمر، مسند عثمان، مسند اسد بن موسى الاموى، مسند نعیم بن حماد الخزاعى، مسند عبید الله بن موسى و به همین ترتیب نوبت به مسند احمد بن حنبل مى رسد و سپس صحاح سته نوشته شد که شرح آن گذشت. قابل توجه است که هر یک از مذاهب اربعه، دیگرى را تکفیر مى کند.
علوم حدیث: تصحیح و تحقیق متون حدیثى از چه زمان آغاز شده است؟ لطفاً تاریخچه آن را به اختصار بیان فرمایید؟
استاد حسینى: سابقاً گفته شد که شیعه اخبار و احادیث خویش را از رسول اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) اخذ کرد و در نقل حدیث اهتمام بسیار کرد که متن حدیث را بدون کم و زیاد نقل بنماید و احیاناً در استنساخ کلمه اى جابجا یا حذف نشود و کلمه دیگرى به جاى آن نوشته نشود و کلمات به گونه اى نباشد که نتوان آن را خواند، و خلاصه دقت مى کردند که به هر علّت در متن روایت تغییرى ایجاد نشود. پژوهشگران و محققان شیعى در چنین مواردى فوراً به آن اشاره مى کنند و در پاورقى توضیحات لازم را مى دهند و متن را اصلاح مى کنند. مسئله استنساخ مسئله خیلى مهم و حسّاس است و هر کس نمى تواند ادعا کند که در حالت استنساخ هیچ گونه اشتباهى ندارد، پس تغییر در متن حدیث امرى طبیعى است، اما نباید از آن غفلت شود و باید فوراً آن را اصلاح کرد
علوم حدیث: ضرورت تصحیح و تحقیق متون تا چه اندازه است؟
استاد حسینى: یکى از ویژگیهاى لغت عرب تغییر معنى با تغییر حرکات است؛ یعنى یک کلمه اگر با فتح فاءالفعل و عین الفعل خوانده شود (مانند: قتل) یک معنى دارد و اگر با ضم فاءالعقل و کسر عین الفعل (مانند: قُتِلَ) خوانده شود، معناى دیگرى دارد، یعنى اولى معلوم و دومى مجهول خواهد بود. و نیز اگر آخر کلمه متغیر بشود (مانند: ضربت، ضربتِ، ضربتُ)، معنى بکل متغیر مى شود چه برسد به تغییر حروف و تغییر کلمات که در این صورت معنى نیز متغیر مى شود.
پس به تصحیح و تحقیق متون احتیاج مبرم داریم تا معنى مستقیم باشد. همچنین است مسئله تذکیر و تأنیث و ضمائر (مفرد، تثنیه، جمع، مؤنث، مذکر)؛ تمام اینها باید با مرجع خود تطابق کلى داشته باشد تا معنى واضح و مستقیم گردد.
علوم حدیث: در تصحیح و تحقیق کتب حدیثى، چه شیوه هایى به کار گرفته مى شود؟ به نظر حضرت عالى مناسبترین شیوه کدام است؟
استاد حسینى: در هر زمانى شیوه خاصى براى تصحیح و تحقیق اجرا مى شود، لهذا کتابهاى تصحیح شده و تحقیق شده در هر زمانى با زمان بعد تفاوت خاصى دارد؛ مثلاً تحقیق کتاب الکافى چاپ انتشارات آقاى آخوندى با تحقیق جدید تفاوت خیلى زیادى دارد.
به نظر اینجانب مناسبترین شیوه ها عبارت است:
1 ـ مراجعه به متون اصلى کتاب از حیث نزدیک بودن تاریخ نگارش با زمان حیات مؤلف و ناقل حدیث و نیز از این حیث که احتمال مقابله نسخه در زمانِ حیات و با حضور مؤلف، ناقل حدیث، بزرگان معاصر مؤلف و یا بزرگان بعد از حیات مؤلف زیاده مى باشد. خلاصه نسخه منتخب باید خالى از اغلاط و نمونه مصحّح آن باشد.
2 ـ در صورت تعدد نسخه ها اگر احیاناً در یک نسخه غلط املائى به چشم خورد داعى بر ذکر آن در پاورقى نیست. چون فایده اى بر آن مترتب نیست، بلکه مطلب و کلمه صحیح را که در بقیه نسخه ها وجود دارد باید در متن آورد.
3 ـ در فرض غلط بودن کلمه در تمام نسخه هاى خطى باید صحیح آن را در متن بیاوریم و در پاورقى اشاره کنیم که در تمام نسخه ها چنین است و سپس براى اثبات صحت کلمه پیشنهاد شده در متن، در پاورقى دلیل و شاهد بیاوریم. در صورت نسخه بدل بودن کلمه اى که هر دو معنى صحیح مى باشد یکى را در متن و دیگرى را در پاورقى درج مى شود.
4 ـ واژه قال، قلت، اقول، قیل و امثال اینها باید اول سطر ذکر شود.
5 ـ ابتداى حدیث باید اول سطر باشد.
6 ـ باید بعد از هر قول و مقول: دو نقطه (:) گذاشته شود.
7 ـ علیه السلام، علیهم السلام، علیها السلام، سلام الله علیه و نظایر آنها باید با حروف نوشته شود نه به اختصار.
8 ـ رسم الخط عبارات حدیث و قرآن تفاوت دارد و بنابراین الفاظى چون : صلاة، زکاة، حیاة و امثال اینها اگر در حدیث آمده است باید چنانکه آمد نوشته شود و اگر در عبارت قرآن آمده است باید صلوة، زکوة و حیوة نوشته شود.
علوم حدیث: چه مقدار از کتب و متون حدیثى هنوز تصحیح نشده و مورد تحقیق قرار نگرفته اند؟
استاد حسینى: کتب تحقیق نشده ما شاءالله خیلى زیاد است؛ مثلاً مرحوم علامه آقابزرگ تهرانى در الذریعه (ج6، ص301 ـ 375) معتقد مى شود که هفتصد و چهل و چهار کتاب حدیثى هست که هنوز اغلب آنها تحقیق و بررسى نشده است. به امید اینکه این توفیق شامل حال اینجانب گردد و در سال آینده شروع به تحقیق این کتب کنم.
علوم حدیث: در تصحیح یک متن حدیثى چه ملاکها، قواعد و ضرورتهایى وجود دارد؟ ویژگیهاى تصحیح خوب چیست؟
استاد حسینى: جواب این سؤال سابقاً داده شد و عرض کردیم که براى تصحیح یک متن حدیثى باید اولاً نسخه اصل را که مقارن با زمان مؤلف باشد و مقابله نیز شده باشد، پیدا کرد و حدیث را با آن مقابله کرد.
افرادى که با احادیث رسول اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) مأنوس هستند صحت و سقم عبارت را فوراً درک مى کنند. زیاده و کم شدن در حدیث امرى ملموس و آشکار است. مطابق بودن متن حدیث با روایات و احادیث مروى درکتب اهل تسنن و عدم مطابقت با آنها و کیفیت عبارت و سیاق حدیث، مفهوم تقیه را بخوبى روشن مى سازد.
علوم حدیث: لطفاً برخى از متون کهن شایسته پژوهش و تحقیق را معرفى بفرمایید.
استاد حسینى: متونى که شایسته پژوهش و تحقیق اند به نظر اینجانب چنانچه سابقاً عرض کردم، اصول اربعمأة هفتصد و چهل و چهار کتاب حدیث است که در اولویّت قرار دارند و بعد از آنها کتاب القریبین؛ یعنى غریب قرآن و حدیث. این کتاب نوشته «ابى عبید احمد بن محمد بن محمد بن عبدالرحمان هروى» است که سال 401هـ. در ماه رجب وفات یافته است. این کتاب واژه هاى مشکل قرآن و حدیث را معنى مى کند و به ترتیب حرف الفبا جمع آورى شده و بسیارى از علماى شیعه از این کتاب استفاده کرده اند و به آن استدلال مى نمایند.
نسخه خطى این کتاب در کتابخانه ملى تهران که وابسته به آستان قدس رضوى است موجود است. این نسخه بسیار خوش خط و خوانا است.
علوم حدیث: با تشکر از حضرت عالى که فرصتى در اختیار فصلنامه علوم حدیث گذاشتید و به امید موفّقیت جناب عالى در پژوهش هاى قرآنى و حدیثى.
استاد حسینى: بنده هم از دوستان و دست اندرکاران مجله علوم حدیث نهایت تقدیر و تشکر را دارم. امیدوارم تحت عنایات و توجیهات ولى عصر(عج) و مقام معظم رهبرى همه با هم بیشتر در خدمت به قرآن مجید و احادیث نبوى و روایات ائمه اطهار(ع) کوشا باشیم و با جدیت تمام در این راستا انجام وظیفه بنمائیم. السلام علیکم ورحمه الله و برکاته.

تبلیغات