آرشیو

آرشیو شماره ها:
۹۳

چکیده

متن

تاریخ هرحادثه و پدیده، از چگونگى وقوع آن خبر مى دهد، و به شناسنامه اى مى مانَد که آیندگان را از هویّت و چند وچون آن با خبر مى سازد.
تاریخ، در نهان خود، اسرارى بسیار از انسانها، رفتارها، وقایع، مکتبها ودانشها دارد که: هر که بیشتر با آن آشنا گردد، از آن، بیشتر آموزد و اندوزد.
اگر گفته مى شود:«همه چیز را باید در تاریخش مطالعه کرد و با تاریخش شناخت»، از آن روست که تاریخ، آینه بى غبار است وآنچه در دل دارد، به خوبى مى نمایانَد.
حدیث وروایت که به گفتار، کردار و تقریر پیشوایان معصوم (ع) اطلاق مى گردد نیز حقیقتى «زمان دار» و«تاریخ بردار» است. هر حدیث، از پسِ نیازى و در پاسخ پرسشى و در مقام تبیین حقیقتى صادر گشته است و به تعبیر دیگر،«شأن نزولى »دارد که دانستنش، در فهم بهتر حدیث، سودمند خواهد بود.
نخستین فقیهى که بدین مسئله توجّه جدّى ورزید و در روش استنباط وشیوه تدریس خود، بدان التزام داشت، آیة اللّه العظمى بروجردى بود.وى معتقد بود:
احادیث ما، شأن نزولى دارند و در محیطى صادر شده اند که اقوال ونظریّات فقیهان بزرگ اهل سنّت، حاکم بوده است. ناظر به این فتاوا، اهل بیت (ع) سخن گفته اند. سخنان آنان، یا در ردّ نظریّه اى است ویا در اثبات آن. بنابراین، باید جوّ مسئله فقهیّه را به دست آورد، تا فهمید مقصود از روایت چیست.1
شهید صدر،یکى از آفتهاى اجتهاد در نصوص دینى را «تجرید الدّلیل الشّرعى من ظروفه و شروطه» یاد کرده2 و آن را در دو قسمت توضیح داده است. در بخشى فرموده است:
اگر امرى در عهد تشریع جایز دانسته شد، پژوهشگر باید تمام آنچه را در این تجویز مى توانسته دخالت داشته باشد، منظور کند؛ وگرنه، تعمیم حکم با منظور نکردن شرایط خارجى آن زمان، امرى خطا خواهد بود.3
علاّمه سیّد جعفر مرتضى عاملى، ضرورت آگاهى از تاریخ صدور حدیث وفواید آن را در مطالعات فقهى، در گفتگویى، چنین باز گفته است:
…شما از نقش تسلّط بر تاریخ ودانستن وقایع تاریخى در فهم احادیث ونصوص دینى، غافل نباشید. تمام حوادث، در بستر تاریخى خود شکل مى گیرند. انسان با زمان، رابطه متقابل تأثیر وتأثر دارد.4
…بنابراین، درک درست بسیارى از نصوص، نیازمند آگاهى کامل از زمان، مکان وشرایطى است که در آنْ صادر شده است. محیط و عکس العمل آن را در مقابل نصوص صادره، باید بشناسیم. شناخت این موارد، ما را در فهم حدود، قیود و درک اشارات و لطایف آن، یارى مى کند. در کتاب «السّوق، فى ظلّ الدّولة الإسلامیّة» نگاهى چنین داشتیم… این کتاب، با حجم اندک خود، مى تواند نمایانگر میزان تأثیر شناخت واقعیّات خارجى در شناخت طبیعت نصوص صادر شده و اهداف آن باشد، و به خوبى مى رساند که این شناخت، فضاى گسترده اى را براى فهم بهتر نصوص و استفاده کامل از آن، فراهم مى آورد.5
همچنین، حضرت آیة اللّه خامنه اى، در توصیه به حوزه هاى علمیّه براى غنا بخشیدن به فقه، فرمودند:
…تاریخ هم بسیار مهم است؛ حتّى در فقه هم مى شود از تاریخ استفاده کرد. بسیارى از مسائل فقهى، با تاریخْ مرتبط است. ما به این ارتباط، کمترتوجّه کردیم و آن را کشف نکردیم.6

فوایدى که بر شناخت تاریخ صدور حدیثْ بار مى شود، بسیار است که در اینجا تنها به برخى اشاره مى کنیم:
1ـ شناخت روایات تقیّه اى
تردیدى نیست که در میان روایات اهل بیت پیامبر(ص)، احادیثى وجود دارد که با رعایت جوّ حاکمِ سیاسى و علمى آن زمانْ صادر گشته، و روشن است که این گونه روایتها، در بر دارنده حکم دائمى و همیشگى نیست؛ بدون شناخت اوضاع و احوال سیاسى و فقهى آن عصر، شناسایى این گونه احادیث، میسور نیست. این عدم شناخت، سبب مى شود که گاه روایتى بر تقیّه حمل گردد که معلوم نیست صدور آن، بر حسب تقیّه باشد.
رفتار برخى فقیهان ـ آنجا که بر اساس احتمال، حدیثى را بر تقیّه وا مى دارند ـ ،حاکى از این عدم شناخت است.7 چرا که تا شرایط و اقوال فقهى و علمىِ زمان صدور حدیثْ احراز نگردد، و جوّ غالب عصر به دست نیاید، حمل بر تقیّه، نارواست.

2ـ شناخت احکام موقّت و دائمى
در میان روایات پیامبر (ص) و اهل بیت(ع)، احادیثى هست که از آن بزرگواران به عنوان «حاکم» صادر گشته؛ حال آنکه بیشتر احادیث، به عنوان «تبلیغ حکم اللّه» بیان شده اند و اصل اوّلى، اقتضا دارد که هر حدیث، بر حکم دائمىِ الهى حمل گردد. شناخت همان موارد محدود و معدود،بستگى به شناخت «تاریخ صدور»دارد.
شهید صدر فرموده است:
تشریعاتى که پیامبر (ص) با آنها منطقة الفراغ را به عنوان «ولىّ امر» پر کرد، احکامى دائمى نیستند؛ زیرا این گونه احکام، از رسول خدا به عنوان «حاکم و ولى ّمسلمانان » صادر شده اند، و نه از ایشان به عنوان «مبلّغ حکم ا لهى».8
همچنین، شکّى نیست که امامان (ع)، گاه به روشى عام تقریر و امضا نموده اند،و گاه به روشى خاص و بنابر ملاحظاتى؛ بدین معنا که گاه تقریر، مربوط به امرى عام و براى همه و همیشه است و از آن، مى توان «حکم عام»استنباط نمود؛ و گاهى دیگر، تقریرِ «سلوک و روش خاص» مطرح بوده است که نمى توان آن را تعمیم داد.
تعبیر «قضیّة فى واقعة»9 در اصطلاح فقیهان، از این نوع دوم خبر مى دهد. روشن است که تشخیص و تفکیک این دو، به شناخت «تاریخ صدور» گره مى خورد.
برخى این عقیده را ابراز کرده اند که: راز تحریم مجسّمه سازى، ستاره شناسى و قیافه شناسى، و اختلاف موارد احتکار و سبق و رمایه در احادیث، با مطالعه تاریخىِ عصر صدور، آشکار خواهد گشت.10

3ـ شناخت جعل و وضع برخى احادیث
طبیعى است که در پرتو مطالعه دوران صدور، وضع زندگى و حیات راویان نیز روشن خواهد گشت. از این رهگذر، به دست خواهد آمد که: آیا راوى در آن زمان، در قید حیات بوده است یا خیر؛ و اگر بوده، آیا در سنّى بوده است که توان دریافت حدیث را داشته باشد، یا نه(چنان که برخى درباره حدیث حمّادبن عیسى گفته اند11)

4ـ فهم مراد واقعى از حدیث
بسیار مى شود که در ضمن روایاتْ به روایتى بر مى خوریم که معانى مختلفى از آن، قابل برداشت است. شناخت جوّ صدور، مى تواند تعیین کننده مراد واقعى باشد.
در مَثَل، حدیث «الجارّ ثُمَ الدّار»12، اگر در جوّ بیان ارج و منزلت همسایه صادر شده باشد، بدان معناست که در مقام رفع حوائج، همسایه بر اهل خانه مقدّم است؛ و اگر در مقام انتخاب و خرید خانه گفته شده، بدان معنا خواهد بود که نخست همسایه را بشناسید، سپس به سراغ خرید خانه روید.13
بجز اینها، نتایج و فواید بسیار دیگرى نیز بر «شناخت زمان صدور» مترتّب خواهد گشت.

نکته اى که در پایان باید اشارت رود، این است که با فاصله زمانىِ بسیارى که میان ما و زمان صدور وجود دارد، و محدّثان و گرد آورندگان حدیث نیز بدان اشاره نکرده اند، چگونه مى توان از «تاریخ صدور» آگاه شد و این نتایج را بر آن مترتّب ساخت؟
به نظر مى رسد که مى توان در گام نخست، برخى معیارها و راهبردها را(بدین شرح) مطرح کرد:

1ـ شناخت تاریخ حیات معصومان(ع) و به دست آوردن فضاى کلّى دوران هریک از پیشوایان معصوم، در شناسایى کلىِ احادیث، سودمند است. در این شناسایى، مى باید محورهاى زیر، روشن گردد:

الف. جریانهاى سیاسى،
ب. حاکمان وسلطه هاى سیاسى،
ج.احزاب و حرکتهاى اجتماعى،
د. مسائل فکرى و عقیدتى و پرسشهاى رایج،
هـ .مکتبهاى فقهى،
و.شرایط جنگ و صلح،
ز. شرایط فقر و غنا،
ح. میزان ارتباطات با سایر شهرهاى اسلامى و ممالک غیر اسلامى.

2ـ آگاهى یافتن از شغل، وضعیّت زندگى و روحیّات شخصى راویان، معیار دیگرى براى شناخت کلّى احادیث است.

3 ـ شناسایى اصول حدیثى و مصادر اوّلیّه(که در عصرِ حضور تدوین یافته اند) نیز مى تواند در این
 زمینه، رهگشا باشد.
و…

این، وجیزه اى بود در باب شناخت تاریخ صدور حدیث، و بدان امید بر قلم جارى گشت که فرزانگان و ارباب دانش و فضیلت، سعى وافر در طرح، تکمیل و غنا بخشى بدان روا دارند.
سردبیر
________________________________________
1. مجلّه حوزه، ش44ـ 43، ص145
2. اقتصادنا، دار التعارف، ص404
3 . همان، ص412(با تلخیص).
4. مجلّه آینه پژوهش، ش5، ص64
5 . همان، ص69
6. روزنامه جمهورى اسلامى، 1370.7.4، ص15
7. به عنوان نمونه، بنگرید به: الحدائق الناضرة، ج13، ص185؛ مستند العروة(کتاب النکاح)، ج2، ص75
8 . اقتصادنا، ص401
9. به عنوان نمونه، بنگرید به:
جواهرالکلام، ج4،ص7و269، ج12، ص59، ج19، ص17و402، ج21، ص91و 96 و 133و 145و246و…
10. فصلنامه کیهان اندیشه، ش32، ص51ـ 57، مقاله «نقش دو عنصر زمان و مکان، در استنباط».
11. معرفة الحدیث، ص3ـ 4
12 . وسائل الشیعة، ص1150؛ بحارالأنوار، ج13، ص428، ج43، ص82، ج89، ص313، ج93، ص338
13. مجلّه حوزه، ش44ـ 43، ص145

تبلیغات