آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۷

چکیده

متن

براى رهپویان باب مدینه علم و حکمت، مشهورترین منبع، کتاب شریف نهج البلاغه است؛ با حدود هزار اثر که در شرح و تفسیر و… و سندیابى آن، سامان یافته است.
قسمتى از سخنان کوتاه امیر سخن ـ على(ع) ـ، در مجموعه هایى بسان «غررالحکم ودررالکلم» [با بیش از 10000حدیث]، «جلوه هاى حکمت» [با 5000حدیث، در 225موضوع] و… گرد آمده است.
مجموعه هاى گسترده دیگرى نیز به ثبت و ضبط گفته ها و نوشته هاى آن حضرت، اختصاص یافته است؛ همانند «موسوعة احادیث امیرالمؤمنین علىّ بن ابى طالب» در چهارده مجلّد، «نهج السعادة فى مستدرک نهج البلاغة» در هشت جلد، و…
در این میان، عالمان تلاشگرى براى تنظیم «مسند» آن امام همام، دامن همّت به کمر زده، تألیفاتى از این دست فراهم آورده اند:
1ـ مسندات علىّ بن ابى طالب[ع]، از مؤلّفى ناشناخته1،
2ـ مسند امیرالمؤمنین[ع]، از یعقوب بن شیبة السّدوسى الحافظ (م262ق)2،
3ـ مسند على[رضى الله عنه]، از احمدبن شعیب النسائى (م303ق)3،
4ـ مسند امیرالمؤمنین(علیه السلام)، از عبدالعزیز یحیى الجلودىّ البصرى (م سده سوم هجرى)4،
5ـ مسند على(علیه السلام)، از استاد سیّدحسن على قپانچى نجفى5،
6ـ مسند على(علیه السلام)، تألیف محقّق گرانقدر آقاى شیخ عزیزالله عطاردى خبوشانى،
7ـ مسند الامام على(علیه السلام)، از آیةالله صابرى همدانى،
8 ـ مسند على بن ابى طالب ـ رضى الله عنه ـ، که این مقاله به معرّفى آن اختصاص دارد.
اثر اخیر، تألیف آقاى یوسف ازبک، تخریج آقاى على رضا بن عبدالله على رضا، در هفت جلد و شامل 17482حدیث است که در سال 1417قمرى، به همت دارالمأمون للتراث، در بیروت و دمشق منتشرشد. هرچند، از امضاى مؤلّف و محقّق در پایان مقدّمه نسبتا کوتاه کتاب، مى توان دانست که در مدینه، تدوین یافته است.
شماره صفحات این هفت جلد، پیاپى است؛ از این رو، این مزیّت را دارد که حتى با تعدّد و تنوّع چاپ، ذکر شماره مجلّد ضرورى نخواهدبود. همچنین علاوه بر شماره مسلسل احادیث، شماره گذارى دیگرى جهت طرق متعدد هر حدیث، در کتاب منظور شده است؛ زیرا معمولا هر روایت از چندین طریق نقل شده است. مجموع این طرق، به رقم 17482 بالغ مى شود.
از آنجا که بر جلد و صفحه عنوان این اثر آمده است: الموسوعة الحدیثیة الکبرى، و در مقدمه اش، بهره ورى از 900 مأخذ را متذکر شده است، به نظر مى رسد این کتاب، اولین گام از یک سلسله مسندهاست و این، یکى از آن مجموعه است و ظاهرا باید چشم به راه موسوعه هاى حدیثى بزرگ دیگرى در این سلسله انتشارات بود.
مطالب کتاب، عینا از روى صفحه هاى منابع خطّى و چاپى، بریده شده و کنارهم گردآمده و افست شده است. در مقدمه این اثر مى خوانیم:
مسند على ـ رضى الله عنه ـ به ترتیب کتاب تحفةالأشراف در اطراف الحدیث از حافظ مزّى، تنظیم شده و این امتیاز را بر آن دارد که اوّلا هم متن و هم اسناد روایت را به صورت کامل دارد؛ ثانیا از نظر کمّیّت نیز برتر است؛ زیرا حافظ مزّى تنها به صحاح سته، مراسیل ابوداوود، علل ترمذى، شمائل ترمذى و عمل الیوم واللیله نسایى، قناعت ورزیده است. همچنانکه حجم این اثر، با کار ابن حجر در اتحاف المهرة ـ که تنها یازده مصدر از کتب اهل سنّت را گردآورده ـ نیز قابل قیاس نیست.
از این که بگذریم، اگر نظرى به کتاب الجامع الکبیر سیوطى بیفکنیم ـ با آنکه این کتاب سیوطى، کتاب اطراف الحدیث به شیوه رایج نیست ـ درمى یابیم که او تنها هفتادوپنج مصدر را گرد آورده است؛ در صورتى که مؤلّف این اثر، از بیش سیصد مصدر استفاده کرده است. بلکه ـ با یک شمارش گذرا دریافتم ـ مصادر تمام این مجموعه، به نهصد مأخذ مى رسد.
محقّق اظهار مى دارد:
در این تحقیق، کوشیدم احادیث ـ و گاهى آثار6 را ـ از منظر حدیث شناسى، به گونه اى وارسى و ارزیابى کنم که کلام و آراى پیشوایان، حافظان و حاکمان اهل حدیث ـ در امروز و گذشته ـ، در داورى ام ملحوظ شده باشد.
البته در احکامى که صادر کرده ام، موازین علم حدیث شناسى، علم رجال و وارسى طرق و شواهد حدیث، مورد عنایت قرار گرفته است.
قابل ملاحظه این که: بسا زنجیره سند حدیثى ـ که آن را صحیح شمرده ام ـ داراى ضعف، سقط و… باشد؛ ولى این مهم نیست؛ زیرا منظور ما، قضاوت درباره متن روایت است و نه بر اساس اسناد آن. مثلا روایت حارث از على ـ رضى الله عنه ـ: «إنّ الله عزّوجلّ یقول: الصوم لی وأنا أجزی به، ولخلوف فم الصائم عندالله أطیب من ریح المسلک»7 را حارث اعور (که متّهم به کذب است) روایت کرده، ولى ما آن را صحیح دانستیم؛ زیرا همین روایت، در سایر منابع، از قول ابوهریره نیز نقل شده است.
نظم و ترتیب: نام راوى صحابى و (پس از آن) تابعى، به ترتیب حروف الفبا تنظیم شده است و أب و ابن ـ از کنیه ها ـ به حساب نیامده اند؛ از این رو «ابویحیى» بعد از «بلال» آمده است.

شماره گذارى: در برابر هر حدیثى، دو شماره وجوددارد که یکى شماره حدیث است و دیگرى شماره پیاپى طرق تمامى روایات از آغاز تا انجام کتاب را نشان مى دهد.

ارجاعات: ارجاعها و آدرسها در این مسند، خیلى خلاصه اند و با جدول و رمز، مشخص شده اند. به این نمونه ها بنگرید:













سخنان و روایات حضرت على(ع): در کتاب حاضر، هم سخنان خود حضرت على(ع) آمده و هم آنچه آن حضرت از رسول خدا(ص) نقل فرموده است. همچنین، برخى احادیث که مشترکا از امام على(ع) و دیگران نقل شده، در این کتاب گردآورى شده است؛ مثل: حدّثنا محمدبن عیسى، ثنا عبدالسلام بن حرب عن الأعمش عن ابراهیم، عن عمر وعلى وزید ـ انّهم قالوا ـ: «الولاء للکبر». (ص25، ح133)

همسان دانستن رفتار و گفتار: در این مسند، افعال امام على(ع) نیز به سان گفتارهاى او تلقى شده و جزو موسوعه احادیث، آورده شده است. بدین جهت، کتاب حاضر، شامل برخى کارها، قضاوتها و نکاتى از سیره آن حضرت است؛ گرچه اینها اصطلاحا حدیث نیست، بلکه حکایت فعل است. بنگرید:
الف: أخبرنا محمدبن عمر قال: حدثنی عبدالرحمن بن عبدالعزیز عن محمدبن أبی أمامة بن سهل عن أبیه قال: «مات سهل بن حنیف بالکوفة، سنة ثمان وثلاثین وصلّى علیه علیّ بن أبی طالب، رضی الله عنه». یعنى عثمان بن حنیف، به سال هشتادوسه در کوفه درگذشت و حضرت امیر(ع) بر جنازه اش نمازگزارد. (ص121، ش669)
ب: …«کان علیّ لایزید (الجدّ مع الولد) على السّدس». یعنى حضرت على(ع)، سهم الارث جد را بیش از یک ششم نمى داد. (ص26، ش145)
ج: سه نفر از یک خانواده، در کشتى سواربودند، کشتى را آب فراگرفت و هرسه، همانجا مردند و مشخص نبود کدام دیرتر جان داده تا اموال مانده، از آن او باشد. حضرت ابتدا به مادرشان ـ که زنده بود ـ، از اصل مال هریک، یک ششم داد. آنگاه، دوششم دیگر از سهم الارث را به مادر داد و مانده را بر عصبه نهاد. (ص27، ش146)
نمونه هاى دیگر را بنگرید: ص27، ش188؛ ص2976، ح17275؛ ص3000، ح17406؛ ص25، ح137؛ ص23و 25و27.

ارزیابى و داورى
مؤلف، متن احادیث را بررسى و ارزیابى نموده و با شش تعبیر، میزان صحّت و سقم متن را نشان داده است. این تعبیرات که در طرف چپ صفحه ها و بین دو هلال و با خطّى درشت، برابر احادیث قرارگرفته، عبارت است از: (صحیح)، (ضعیف)، (موضوع)، (ضعیف جدّا)، (حسن) و (حسن ضعیف) [کذا].
مواردى ـ نه چندان کم ـ نیز از این ارزیابى، بى نصیب مانده است؛ نظیر: ص2741 تا ص2744؛ ص2974، 2979، 3000، 2658، 2677 و…
چه خوب است که در چاپهاى بعدى، مشخص شود هرکدام از این معیارها چه ضریبى را به خود اختصاص مى دهد و شامل چه سهمى از احادیث است. همچنین، مناسب است نمودارى در این زمینه، براى راویان، و نمودارى براى مجموع کتاب تهیّه شود. براى توضیح، نمونه هایى را نقل مى کنم:
امام حسن مجتبى(ع)، در این اثر، 44حدیث با 285طریق دارد که از این 285طریق، تنها نه مورد آن، «صحیح» قلمداد شده است.
در میان 285حدیث امام حسین(ع) از 514 طریق نیز تنها این ده مورد: (طریق 1،2،31،87،99،144،171،176،178و194) «صحیح» و این شش حدیث: (19،41،115 ،125 ،161و 223) «حسن» و حدیث76 «حسن ضعیف» و حدیث19 ـ که خود یک «چهل حدیث» کوتاه است ـ اکثر جمله هایش «صحیح»، برخى «حسن» و بعضى «ضعیف» قلمداد گشته است.
از 13حدیث حضرت صادق(ع)، تنها یک حدیث، صادق دانسته شده است که از على(ع) چنین نقل مى فرماید:
«امیدوارم من و طلحه و زبیر، از کسانى باشیم که خدا درباره آنان مى فرماید: ونزعنا مافی صدورهم من غلّ إخوانا على سرر متقابلین.8 (ص270)
از حضرت باقرالعلوم(ع)، تنها حدیث تسبیح حضرت فاطمه زهرا (س) نقل، و تضعیف شده است و این، در حالى است که جناب بوصیرى ـ که نظرش در همین صفحه 273 منعکس است ـ، در مأخذ این حدیث نوشته است: «این حدیث، در صحیح مسلم و بخارى و جز آن دو، با اندکى تفاوت آمده است». مضمون روایت مورد بحث، چنین است:
پیامبر اکرم (ص) به فاطمه زهرا (س) مى فرماید: «قبل از خواب، 33بار سبحان الله و 33بار الحمدلله و 34بار الله اکبر بگو ـ که جمعا صد ذکر مى شود. هرکه هر شب وقت خوابیدن این ذکرها را بگوید، برایش بهتر است از ثواب آزادکردن یک بنده در هر شب …». على(ع) مى فرماید: «از روزى که فاطمه این حدیث را برایم گفت تاکنون، این دستورالعمل را ترک نکرده ام، حتّى در جنگ جمل».

تفاوت داورى ها: در مواردى، داورى مؤلف با دیدگاه مصنّف مأخذ حدیث، متفاوت است. دو نمونه را در ذیل ملاحظه فرمایید:
الف) ابن ابى حاتم در العلل، ج1، ص390 (حدیث 1168) مى نویسد: سألت أبی عن حدیث رواه بهلول بن عبید عن أبی اسحاق السبیعی عن الحارث بن علی قال سئل رسول الله (ص) أیّ الأعمال أزکى؟ قال: «کسب المرء بیده وکلّ بیع مبرور». از پدرم درباره صحّت این حدیث با این اسناد پرسیدم، پاسخ داد: این حدیث با این اسناد، باطل است و بهلول، ذاهب الحدیث است.
امّا در کتاب حاضر، این حدیث، «صحیح» قلمداد شده است.
ب) ابن جوزى در العلل، (ص548) آورده است: ابن مسعود قال: «مارأیت رسول الله (س) یفطر یوم جمعة». قال المؤلّف وهذا لایصحّ طریقه. (ص728، ح4093)
این حدیث، در کتاب حاضر، «حسن» ارزیابى شده است.

دیدگاه مؤلّف: گرایش گردآورنده، دقیقا مشخص نیست و ما اطّلاعى از مؤلف و مصحح در دست نداریم، جز همین اثر و داورى هایى که نسبت به این روایات انجام شده است. و از همین جا، شاید بتوان حدس زد که حال و هواى عقیدتى حاکم بر مدینه منوّره (محل تدوین این اثر)، بر این اثر، بى تأثیر نبوده است، و نشانه هایى هم در این مورد هست. مثلا با وجود آنکه محور کتاب، حضرت على(ع) است و در جهان اسلام، بسیارى از راویان و محدّثان و نویسندگان و عالمان مسلمان ـ که شیعه مذهب اند ـ به آن حضرت و آثار و احادیثش، عشق ورزیده اند و مى ورزند، ولى از هیچ کتاب شیعى در این مسند، استفاده نشده است و برخى راویان شیعى که در کتب رجالى اهل سنّت توثیق هم دارند، در این اثر به راحتى تضعیف شده اند. به عنوان نمونه، مؤلف، وقتى مى خواهد نمونه اى از ضعفا را نشان دهد، چنین مى نگارد: «نحن نعلم أنّ الحارث الأعور متّهم بالکذب» (مقدمه، ص3). نگاه کوتاهى به کارنامه حارث ـ در منابع فریقین ـ نشان مى دهد که جرم او، عشق على(ع) و چنین داورى هایى، به یقین، به دور از انصاف است.
ابوزهیر، حارث بن عبدالله بن کعب (م63هـ) ملقّب به أعور، همدانى، کوفى، خارفى، حالفى و از قبیله همدان (یمنى هاى طرفدار على ـ ع ـ ) است که به کوفه آمدند.9طبق روایتى، على(ع) درباره همدانیان مى فرماید: «اگر من، دربان بهشت باشم، به قبیله همدان، اجازه ورود مى دهم».10 ابوعمرو بزّاز، از شعبى نقل مى کند که حارث گفت: به نزد امیرمؤمنان شرفیاب شدم؛ حضرت فرمود: به چه منظور آمده اى؟ گفتم: به خدا، محبّت و دوستى شما مرا بدین جا کشانید. فرمود: حدیثى بگویم تا سپاسگزار این نعمت باشى … کسى از دوستانم نمى میرد مگر آنکه مرا به گونه اى که دوست دارد مى بیند و کسى از دشمنان من نمى میرد مگر آنکه مرا به گونه اى که دوست ندارد ملاقات مى کند».11 همین مضمون ، در شعر، بدین صورت آمده است:
یا حار همدان، من یمت یرنى
من مؤمن أو منافق قبلا
ابن سعد از شعبى روایت کرده است: «دیدم حسن و حسین(ع) درباره احادیث امیرمؤمنان(ع) از حارث أعور پرسش مى کردند».12 وى در فقه، ریاضیات و حدیث، ید طولایى داشت و ذهبى از او به عنوان «امام، فقیه، علاّمه و کثیرالعلم» یاد کرده است.13 ابن سیرین گوید: «اهل کوفه پنج تن را از دیگران برتر مى دانستند و حارث، اوّلین یا دومین آن پنج نفر بود».14

منزلت روایى او نزد شیعه: وى از طبقه اول تابعان و از طبقه دوم راویان کوفى است. ابن قولویه او را در اسناد کامل الزیارات آورده است. برقى او را از دوستان و اولیاى امیرمؤمنان(ع) شمرده است. کشّى دو روایت در مدح حارث نقل مى کند. شیخ طوسى او را از جمله اصحاب و راویان امام على و امام حسن(ع) دانسته و مى گوید او داراى «اصل» است. علامه حلّى و ابن داوود، او را در شمار راویان معتبر و ممدوح یادکرده اند. صاحب تنقیح المقال گوید: «در وثاقت او شکّى نیست».15

آراى رجالیون عامّه درباره او: در میان عالمان عامّه، نسبت به حارث همدانى، اتفاق نظر وجود ندارد و برخى به علّت تضعیف او ـ که شیعه بودن اوست ـ تصریح و یا تلویح دارند. اینک، نگاهى به دو دیدگاه درباره او مى افکنیم:
الف: گروهى همچون یحیى بن معین، احمدبن صالح، مرّةبن ابى داوود و ترمذى، او را توثیق کرده اند.
ب: گروهى چونان شعبى، ابوحاتم رازى، دارقطنى، مداینى، عثمان دارمى، ابن حبّان، سمعانى و ابن حجر، وى را به نوعى تضعیف، یا به کذب متّهم کرده اند.
تضعیف برخى از اینان، مایه شگفتى نیست؛ زیرا ـ مثلا ـ ابن حبّان، حضرت امام رضا(ع) را هم در «کتاب المجروحین» آورده است و آن امام همام را به وهم و خطا متّهم نموده است16 و یا ذهبى با اعتراف به ناصبى بودن ابراهیم بن یعقوب جوزجانى ـ و اینکه در سبّ على(ع) بر مذهب اهل شام بود ـ، او را توثیق مى کند.17 ابن عبدالبرّ درباره شعبى ـ که حارث اعور را تکذیب کرده ـ مى نویسد: «شعبى در نسبت دادن کذب به حارث اعور، مجازات خود را دید و خود به دروغگویى متهم گردید. از حارث، دروغى نرسیده است؛ تنها محبّت مفرط او به على(ع) و برتردانستن آن حضرت از دیگران، باعث گشته تا شعبى، او را تکذیب کند».18
شنیدنى است که شعبى ـ على رغم تکذیب حارث ـ از وى روایت مى کند و ذهبى، این تناقض را چنین توجیه کرده است: «منظور شعبى از کذب، خطا و اشتباه است؛ زیرا اگر دروغگو باشد، چگونه از او روایت مى کند؟»19

در مقدّمه، به عنوان نمونه افراد موثّق و صادق، «ابوهریره» برگزیده شده است و مى نویسد:
همین حدیث را که حارث اعور ـ متّهم به کذب ـ نقل مى کند، ما صحیح مى دانیم؛ چون همین را ابوهریره نیز نقل نموده است.
درباره ضعف ابوهریره و اتهام به کذبش از طرف اهل سنّت، کتابهایى نظیر «ابوهریرة شیخ المضیرة» تألیف شده است.

نمونه داورى هاى مؤلف مسند، درباره احادیث
الف: عن علی بن أبی طالب قال، قال رسول الله (ص): «أنا مدینة العلم وأنت بابها، یاعلى کذب من زعم أنّه یدخلها من غیر بابها». (ص94، ح551)
داور، این حدیث مشهور را «موضوع» قلمداد کرده است، با آنکه احمدبن محمدبن الصدیق الحسینى مغربى (م1380) در اثبات صحّت این حدیث، کتابى به نام فتح الملک العلیّ بصحّة حدیث باب مدینة العلم علی، نوشته است. این اثر، در سال 1354ق، در مصر و اخیرا به کوشش محمدهادى امینى در اصفهان منتشر شده است. ضمنا مؤلّف این اثر متذکر مى شود که کتاب دیگرى به نام سبل السعادة وأبوابها بصحّة حدیث أنا مدینة العلم وعلی بابها، نوشته است.
بعلاوه، این روایت، در کتب روایى، طرق متعدّدى دارد. رجوع کنید به: مناقب ابن مغازلى، ص80 ـ 85؛ مطالب السئول، ص13ـ22؛ شواهد التّنزیل، ج1، ص81، ح118؛ کنز العمّال، ج13، ح36463.
ب: قال على(ع)، قال لی رسول الله (ص): «یاعلی إنّک لسیّد المسلمین ویعسوب المؤمنین وإمام المتقین وقائد الغرّ المحجّلین». (ص725، ح4082)
مؤلّف، این حدیث را نیز «موضوع» دانسته است.

فواید و مزایاى این اثر
1ـ این مجموعه، شامل حجم گسترده و عظیمى از مآخذ خطّى و چاپى ـ به ترتیب تحفةالأشراف ـ و درواقع، کتابى است به جاى کتابخانه اى. نمودار کثرت تتبّع، وسعت گستره منابع است که با تلاشى فرساینده استقصا و بهره بردارى شده اند (فهرست این مآخذ را در پایان همین نوشتار، بنگرید).
2ـ تنظیم و دسته بندى موجود، عالى و یا دانى بودن سند هر تصنیف حدیثى را براى محقّقان نمایان مى سازد.
3ـ از آنجا که یک روایت را از طرق گوناگون، فراروى خواننده مى نهد، به محقّق اهل فنّ، قدرت وقوف بر اشکالات سندى (همچون ارسال و اتصال، وقف، رفع، تدلیس) و توان بررسى و تصحیح آنها را مى دهد.
4ـ با فراهم شدن چنین مجموعه هایى، مى توان شمار راویان و احادیثشان را استقصا و احصاکرد.
5ـ با توجه به تعدّد طرق حدیث، مى توان مشخّصات موجود را ملاحظه و راوى مهمل و مشترک را مشخّص نمود؛ به فرض، اگر در یک سند، نام «سفیان» بى قید و شرح آمده باشد، به کمک سایر طرق، مشخّص مى شود که سفیان بن عیینه است یا سفیان ثورى؛ همچنین «حمّاد»، ابن زید است یا ابن سلمة.
یک راوى، گاه در برخى سندها مبهم است و در دیگر نقلها، با کنیه و لقب و مشخّصات ذکر مى شود؛ یا با عنایت به راویان طبقه و مرویه عنه آنان، نقاط مبهم، هویدا و وضعیّت راوى، مشخص مى شود. این، راه و روزنه اى است براى تمییز مشترکات و توحید مختلفات.
6ـ با ملاحظه و مقایسه متن یک روایت در آینه چندین طریق، اضافات و جعلیّات متن، و هرگونه کم وزیادى که در طول تاریخ در روایت رخ داده، نمودار مى شود.
7ـ با کمک چنین موسوعه اى مى توان مطالب تخصّصى را جدا و براى اهل آن رشته، سرمایه اى فراهم کرد. مثلا مى توان مطالب فقهى و حقوقى مسند را گزید و از صاحب مسند، مجموعه اى فقهى ارائه داد (از این قبیل است کوشش فاضل متتّبع آقاى محبّى، که با استفاده از مسند على ـ ع ـ و چند اثر دیگر، تفسیر امام على ـ ع ـ را فراهم نموده است. همچنین کتاب مشاهدات امیرمؤمنان، اثر آقاى شعبان صبورى، که نمونه دیگرى از این دست گزینشهاست و شامل خطرات و مشاهدات حضرت على ـ ع ـ مى شود).20












8 ـ این موسوعه، نمایانگر کمّیت و شمار احادیث هریک از راویان است و خود همین مسئله، راهى است
 براى بررسى بسیارى از مناسبتها و روابط تاریخى ـ اجتماعى صدر اسلام؛ مثلا مى توان از کثرت روایات یک شخص، به منزلت او نزد امام على(ع) و یا طول مصاحبتش با حضرت، پى برد؛ و اگر مقام و منزلتش معلوم، ولى روایتش بسیار اندک است، سیاست امویان و برخى موانع دیگر در کار ثبت حدیث در آن دوران، روشن مى شود. مثلا منزلت حضرت سلمان و حضرت ابوذر نزد على(ع)، محرز و واضح است (و بلکه ایشان از حواریون آن حضرتند)؛ امّا، چرا چندان روایتى از حضرت على(ع) ندارند؟
آیا دست سیاست اموى در این قضیّه، تأثیر نداشته است؟
9ـ از نوع گرایش راویان و انتخاب و گزینش احادیث توسّط آنان، مى توان به نوع نگرش و تفکّر هر صحابى، مصنّف، و راوى پى برد (در این مسند، تمام روایات یک راوى، گلچین و یکجا گردآورى شده است)؛ همینطور است بررسى و کشف دیدگاه مجموعه راویان اهل سنّت.
10ـ کنارهم نهادن نسخه ها و نقل هاى متعدد ـ که در این اثر صورت پذیرفته است ـ، یکى از بهترین راهها براى تصحیح و تقویم نصوصى است که در طىّ هزارسال، بارها دستخوش تصحیف، سهو، اغلاط رسم الخطى و مؤلفى و مطبعى گشته اند.
مثلا روایت هانى بن هانى همدانى از على(ع) (در محضر پیامبر ـ ص ـ نشسته بودیم که عمّار اجازه شرفیابى خواست. حضرت رسول ـ ص ـ فرمود: «خوش آمدى، اى پاک پاکیزه»)، از 48 طریق و مأخذ ـ یعنى از شماره 16827 تا 16876 ـ نقل شده است.
11ـ در این مسند، هر کتاب مأخذ، کد مخصوصى دارد تا در پایان، مفصّلا معرفى شود و معلوم گردد که از هر منبع، چند حدیث أخذ شده است. لیکن ـ با وجود وعده مؤلف و محقّق در مقدمه کتاب ـ، هیچ فهرستى از این منابع و کدهایشان، در پایان جلد آخر نیامده است. امید است این نقص، در چاپهاى بعدى، جبران شود.

کاستى ها و نواقص این اثر
در این چاپ از مسند، کاستى هاى فراوانى به چشم مى خورد که گویا بر اثر شتاب در تولید و عرضه این اثر، پدید آمده و مى تواند در چاپهاى بعدى، تا حدّ زیادى برطرف گردد. اینک نمونه هایى از این موارد:
1ـ خیلى از دستنوشته هاى قدیمى، جز براى اهل فنّ، معلوم و مفهوم نیستند. بهتر بود چنین مواردى، با حروف چاپى و خوانا نیز نوشته مى شدند.
2ـ در این شیوه، که تنها چند سطر از دل فصلى یا صفحه اى از کتاب مأخذ، بریده و گزیده شده است، خیلى از قرائنى که در مآخذ ملحوظ و محفوف به روایات اند و سهم بسزایى در توضیح و تبیین احادیث دارند، از دست مى روند؛ مثلا حدیث 17409 به نقل از تاریخ کبیر بخارى، شماره3332، چنین است:
«یزیدبن محجز [ظ محجن] بورجاء، رأیت علیّ بن أبی طالب خرج».
آیا خواننده، از این نقل که پاک شسته از قرائن است، چیزى مى فهمد؟
نمونه دیگر، حدیث 17417 است که به نقل از تاریخ صغیر، ج1، ص252، چنین است: «حدّثنا عبدالله، قال: حدّثنی اللّیث، قال خالد، عن سعید عن زیدبن أسلم أنّ أبایسار الدولی، حدّثه، سمع علیّا بهذا؛ وسنان أصحّ».
بدیهى است که مشارالیه «هذا» در مأخذ (یعنى در تاریخ صغیر) است و نه در مسند على بن ابى طالب که پیش روى خواننده قراردارد. و نظیر این است: ح13394، «عن علیّ قال: لها المیراث ولاصداق لها» که مرجع ضمیر، در مأخذ جامانده است؛ همچنین: ح13903، «قال قتادة وأخبرنی عن رجل عن علی بن أبی طالب، قال: قتله کتاب الله». مرجع ضمیر «قتله» معلوم نیست. از این قبیل حذف قرائن، در مسند حاضر کم نیست. اینک نمونه هایى دیگر: ص1204، ح6863؛ ص1217، ح6968؛ و از حدیث 1570، تنها سندش ثبت و اصل حدیث حذف شده است.
البته، در موارد اندکى دیده شد که مؤلّف، متنى را که ـ به علّت این بریدن و قیچى کردن صفحه مأخذ ـ ناقص شده، کامل کرده است؛ مثل ص698، ح77.
گفتیم در کنار هر حدیثى، هم شماره پیاپى طرق و هم شماره خاصّ حدیث، ثبت است. لیکن در این باب هم کاستى هایى پدید آمده است. مثلا در مواردى، این شماره روایت ذکر نشده است. مثل ص2333، ص2334 و ص2335.
3 ـ در شماره گذارى احادیث، اشتباهاتى رخ داده؛ مثلا ص1054، شماره6057 چنین ادامه یافته است: 6055، 6058، تا آخر.
4 ـ مؤلّف در شماره گذارى، از اعداد و ارقام هندى که در بلاد عربى و تقریبا تمام کشورهاى اسلامى رایج است، روگردان شده و در این باب، آنچه خود داشته ز بیگانه تمنّانموده و اعداد و ارقام لاتینى به کار برده است.
5 ـ مطالب چندش آور و خارج از نزاکت به حضرت امیرالمؤمنین(ع)، نسبت داده شده است که بسیار زشت است. مثلا: ص1001، ش5790 و 5791؛ ص999، ح5؛ شماره پیاپى5776.
6 ـ از زبان حضرت امیرالمؤمنین(ع) در فضائل برخى صحابه، سخنانى نقل کرده که با سیره و سایر سخنان آن حضرت قطعا مخالف است و پیداست که این فضائل را وضّاعان و جعّالان دوران اموى اختراع کرده اند. براى نمونه، رجوع کنید به: ص1027، ش5910و5911؛ ص1026، ش2525؛ ص1216، ش6968؛ ص1140، ش6533؛ ص1026، ش5620؛ ص1213، ش6935.
7 ـ روایات این اثر، طبق نام راویان، به ترتیب حروف الفبا تنظیم شده است، ولى هفت صفحه پایانى جلد هفتم، درهم و برهم و نامنظم است.
8 ـ برخى مصنّفان مآخذ، صحّت و سقم احادیث را بررسى و ارزیابى خود را بیان کرده اند، و از آنجا که عین صفحه کتابشان بریده و گزیده شده است، اظهارات مصنّف مأخذ هم در این اثر منعکس شده است. معمولا این نظرها، با داورى مؤلّف کتاب ناسازگار است و همین، مایه وهن اثر، یا داورى ها مى شود.
به عنوان نمونه، در العلل، ج1، ص390 (حدیث 1168) آمده است:
سألت أبی عن حدیث رواه بهلول بن عبید عن أبی اسحاق السبیعى عن الحارث بن علیّ، قال سئل رسول اللّه (ص) أیّ الأعمال أزکى؟ قال: «کسب المرء بیده وکلّ بیع مبرور». ابن ابى حاتم مى نویسد: از پدرم درباره صحّت این حدیث با این اسناد سؤال کردم؛ پاسخ داد: این حدیث، با این اسناد، باطل است؛ زیرا بهلول، ذاهب الحدیث است.
با وجود این تصریح، مؤلّف مسند، این حدیث را «صحیح» معرفى نموده است.
نمونه اى دیگر، در صفحه728 (حدیث4093):
ابن جوزى در العلل (ص548) آورده است: ابن مسعود قال: «مارأیت رسول الله یفطر یوم جمعة». قال المؤلّف: وهذا لایصحّ طریقه.
این روایت، «حسن» شناخته شده است.
نمونه هاى دیگر: ص2910، ح16825؛ ص2914، ح16852 و…
9 ـ گویا مؤلف محترم بناداشته از راویان و مصنّفاتى که مشخصا مربوط به شیعه هستند، پرهیزکند. چنانکه از شیعه، حتى یک متن هم دیده نشد. این، در حالى است که حدود هزاروپانصد راوى، بین فریقین مشترک اند؛ مثل جابربن عبدالله انصارى، ابن عباس، حارث اعور و…؛ ولى از مؤلّفانى که تشیّعشان مسلّم نیست، مثل راغب و ابونعیم اصفهانى، مواردى نقل شده است.
10 ـ گویا شتاب پدید آورندگان این اثر، باعث چاپ و نشر عجولانه آن شده است و از این رو، از مزایاى فنّى (مثل صفحه آرایى، حروفچینى، تنظیم انواع فهرستها و…) بى بهره است. تنها چیزى که دارد، مقدمه اى است بسیار کوتاه و نارسا که صدالبته، ـ گرچه براى همین اثر است، ولى ـ قباى بى قوّاره اى است که به قدوقامت چاپ حاضر، گشاد مى نماید؛ زیرا هنگام برشمارى امتیازات این مسند، مى نویسد: «…2ـ این مجموعه، از فهرست احادیث و آثار ـ به حسب کد آنها ـ بهره مند است». درحالى که در چاپ حاضر، نشانى از این فهرست نیست. همچنین در مقدّمه، به احادیثى با شماره هاى28، 154، 160، 185و280، ارجاع داده شده، که هیچکدام با چاپ حاضر منطبق نیست.
در مقدمه، از 900مأخذ خبرداده که این تعداد مأخذ، در مجموعه حاضر، مورد استفاده نبوده است.
11 ـ از کاستى هاى دیگر مقدمه، آن است که به جاى تبیین حدّومرز کار مؤلّف و مصحّح و این که در این کتاب، هرکدام چه نقشى داشته اند و چه سهمى مى برند، بر ابهامها افزوده است؛ زیرا در عنوان صفحه سوّم مى خوانیم: «مقدمةالمحقّق» و در پایانش (در صفحه هفتم)، هم امضاى مؤلّف است و هم مصحّح، بدین صورت: «کتبه علی رضابن عبدالله، یوسف أوزبک. المدینةالمنوّرة». بدین ترتیب، حتى واضح نیست در تنظیم همین مقدّمه، آیا مؤلّف هم نقشى دارد یا نه؟
از طرفى دیگر، آقاى على رضا، همه جا به عنوان مخرّج معرفى شده و در صدر مقدمه، به عنوان محقّق. جاى سؤال است که اگر مؤلف، این احادیث را گزینش کرده و گرد آورده است، کار مخرّج چه بوده؟ آیا نقش داورى (در صحت و سقم احادیث) را اجراکرده؟ آیا سوژه هاى موردنظر را ابتدائا پیدا کرده است؟ آیا بر کار تهیه و تنظیم این اثر نظارت داشته؟ و آیا …؟
[تنها مى توان با کمک قرائن، از جمله بند پنجم از صفحه پنجم مقدّمه، حدس زد که مقدّمه به قلم فحرّج است و فحرّج، کار رفع تحریفات و اصلاح تصحیفات اثر را نیز به عهده داشته؛ همچنین مى توان دانست که استاد یوسف اوزبک (گردآورنده مسند) با امضاى مقدّمه، سهم بسزاى محقّق (آقاى على رضا بن عبداللّه) را در تدوین این اثر، تصدیق نموده است.]

پیشنهاد
شایسته است حدیث شناسان ماهر، همان کارى را که مرحوم فیض کاشانى ـ رحمة الله علیه ـ با إحیاء علوم الدین کردند و آن را المحجّة البیضاء نام نهادند، با این موسوعه مهم نیز انجام دهند و این اثر بزرگ را با تصحیح، تهذیب و تنقیح کامل، منتشرسازند؛ یا آرا و عقاید و احادیثى را که از طریق اهل بیت(ع) و عالمان شیعه رسیده، بر آن بیفزایند. زیرا، این، اثرى است بسیار پرتأثیر در سطح جهان و یکى از بزرگترین منابع است براى شناخت امام على(ع) که جاى خود را در همه جاى دنیا باز کرده است. و از طرفى، آثار و عقاید شیعه ـ به عکس کتابهایى که جامع است و از حجاز منتشر مى شود ـ منزوى و گمنام اند.

فهرست الفبایى منابع مسند
الف
الإیمان، ابن أبى شیبة
الأسماء والصّفات، بیهقى
اتحاف المهرة بزوائد المسانید العشرة، بوصیرى
اخلاق النبى، ابوالشیخ
الاعتبار، خازمى
الآداب، بیهقى
الأموال، ابن زنجویه
أحادیث شهر رمضان، ابوالیمن بن عساکر
أمالى، ابومحمد الخلال
اقتناء العلم بالعمل، خطیب
اخبارالقضاة، وکیع
اسباب النزول، واقدى
امثال الحدیث، رامهرمزى
الاملاء والاستملاء، سمعانى
أمالى، ابراهیم بن عبدالصمد
احادیث المأة من مسموعات، عبدالرحمن بن ابى شریح الاصارى
الأول من حدیث، سعدان بن نصر
الأربعون فی فضائل امّهات المؤمنین، ابوالیمن بن عساکر
الأربعون، على بن الأنجب
الأربعون البلدانیة، ابن عساکر
الأوائل، ابن ابى عاصم
الإخوان، ابن ابى الدّنیا
اختلاف الحدیث، الامام الشافعى
أحادیث النزول، دارقطنى
آکام المرجان، شبلى
الأربعون، ابوالطیب الحسنى
الأربعون، حسن بن سفیان
ابوعوانة فى صحیحة اتحاف المهرة، ابن حجر
الأمّ، الامام الشافعی
الأوسط، ابن المنذر
الأربعون، على بن عبدالکافى السّبکى
أحادیث المخرجة من صحیح البخارى، محمدبن محمد الخطیبى
انساب الأشراف، بلاذرى
اصول السنّة، ابوعبدالله بن أبى زمنین
الأربعون فى فضائل عمربن الخطّاب، ابوالخیر قزوینى
الإلماع، قاضى عیاض
أمالى، ابى بکر الشافعى
انبات عذاب القبر، بیهقى
الآحاد والمثانى، ابن أبى عاصم
اخلاق العلماء، آجرى
الأربعون المنتقى فی مناقب المرتضى، ابوالخیر القزوینى
الأربعون، على بن الأنجب
الأربعون، احمد الرّفاعى
الأدب المفرد، بخارى
أمالى، عیسى بن الجراح
الأمثال، ابوالشیخ الاصفهانى
الأسماء المبهمة، الخطیب
الأربعون فى التصوف، عبدالرحمن السلّمى
الأشراف، ابن ابى الدّنیا
الأوسط، ابن المنذر
الأباطیل، جوزانى

ب
البرهان الأنور فى مناقب الصدیق الأکبر، ابوالخیر القزوینى
بحرالفوائد، الکلاباذى
البیان فی أخبار الزمان، محمد سکنجى

ت
التفسیر، الطبرى
التفسیر، ابن ابى حاتم
تفسیرالقرآن، ابن کثیر
التفسیر، ابن المنذر
التفسیر، سفیان بن عیینة
التفسیر، ثعلبى
التفسیر، عبدبن حمید
تلخیص المتشابه، خطیب بغدادى
تاریخ قزوین، رافعى
تذکرةالحفّاظ، ذهبى
تاریخ دمشق، ابن عساکر
تاریخ بغداد، خطیب بغدادى
تحفةالأشراف، مزّی
تاریخ مکّة، فاکهى
تهذیب الآثار، ابن جریر
التاریخ والعلل، احمدبن حنبل
تاریخ اصفهان، ابونعیم
تاریخ مکّة، أزرقى
التمهید، ابن عبدالبرّ
تعلیم قدرالصلاة، ابن أبى نصر المروزى
التواضع والخمول، ابن أبى الدّنیا
التاریخ، ابن أبى خثیمة
تنبیه الغافلین، ابواللّیث السمرقندى
التوحید، ابن خزیمة
تقییدالعلم، خطیب
تصحیفات المحدثین، عسکرى
تاریخ واسط، بجشل
تذکرةالحفاظ، ذهبى
تاریخ الأمم والملوک، ابن جریر طبرى
التاریخ الصغیر، بخارى
التاریخ الکبیر، بخارى
تأویل مختلف الحدیث، ابن قتیبة
التاریخ، یحیى بن معین
تلبیس إبلیس، ابن جوزى
التبصرة، ابن جوزى
تعالیق و موافقات، ابراهیم بن محمّد الحریفین
الترغیب والترهیب، اصفهانى
تبیین کذب المفترى، ابن عساکر
التوبیخ والتنبیه، ابوالشیخ الاصفهانى
التبصرة، ابن جوزى
التاریخ، ابوزرعة

ث ج ح خ
ثبت، شهاب الدین ابوعبدالله محمد الباهلى (البابلى؟)
حلیةالأولیاء، ابونعیم
جزء، ابوالجهم الباهلى
جامع المسانید، خوارزمى
الجرح والتعدیل، ابن ابى حاتم
الجزء المفقود، ابن ابى شیبة
جامع بیان العلم، ابن عبدالبرّ
جزء، غلام ثعلب
حدیث، سعدان بن نصر
حدیث، على بن الجعد
حدیث، مطینی
خصائص على، نسائی
حدیث مجهول، فیض الله مکتبة
الجامع، ابن وهب
حدیث، عمربن ابراهیم الکتانی
حدیث، ابن حفص العطّار
جزء، ابن شاهین
الخبر الدّال على وجود القطب، سیوطی
جلاءالأفهام، ابن قیّم جوزیة
حدیث، رافع بن عصم
الحجّة فی بیان الصّحبة، تیمی
حدیث، ابن المجدّد
حدیث، یوسف بن القاسم المیانجی
حدیث، عامربن سیار
جزء، ابن مخلّد العطّار
حدیث، لیث بن سعد
جزء، یحیى بن معین
جزء فیه صافحات وموافقات وعواط، سلیمان بن حمزة
حدیث، على بن جعفر
حدیث، طبرانى
جزء، ابوعلى خزیمة
الجامع الصحیح، بخارى
جزء فیه احادیث عن عشر من الشیوخ، ابن محمدبن عیسى بن المطیع
الجامع لشعب الإیمان، بیهقى
حدیث، اسماعیل بن جعفر
الجلیس الصالح، ابن طرّاز
حدیث، ابوحفص الکنانی
حدیث، لأبى عروبة الحرانی
جزء فیه احادیث المخرجة من کتاب الصحیح للبخارى، محمدبن محمد خطبى مروزى
حدیث، ابن نجید السّلمی
جزء، ابومعاذ الهروی
حدیث، الانصارى
الجامع، خطیب
حدیث، ابواحمد الفرضی
حدیث، ابومحمد الغطریغى

د ذ ر ز
دلائل النّبوة، بیهقى
الردّ على الجهمیّة، عثمان دارمى
رواشدالصحیح، ابن حبّان
ذیل تاریخ بغداد، ابن نجّار
ذمّ الدّنیا، ابن أبى الدّنیا
ذمّ الهوى، ابن جوزى
ذکر ما فى هذه الأمّة من الأبدال، حسن بن محمد سمرقندى
الزّهد، احمدبن حنبل
الرّقابق، ابن المبارک
الزّهد، ابن المبارک
روضةالعقلاء، ابن حبّان
دلائل النّبوة، ابونعیم
زوائد صحیح، ابن حبّان
رفع الیدین فی الصلاة، نجّارى
روایة الشیبانى، موطّأ مالک
روایة یحیى اللّیثى، موطّأ مالک
رسالة فیمن وافق اسمه اسم أبیه، ملازدى

س ش ص ض
شعب الایمان، بیهقى
السّنن، نسائى
سیر أعلام النّبلاء، ذهبى
السّنن، ترمذى
الشمائل المحمدیّة، ترمذى
شرح السنّة، بغوى
السیرة النبویّة، ابن عساکر
سیر السّلف، اسماعیل التّیمى
شرح معانى الآثار، الطحاوى
السنّة، عبدالله بن احمدبن حنبل
الصحابة، ابن أبى عاصم
سلسلة أحادیث الضعیفة، ألبانى
صحیح، ابن خزیمة
الضعفاء الکبیر، العقیلى
صفة الجنّة، ابونعیم
صحیح، مسلم
السنّة، ابن جوزى
السجیّات، ابونصر السجزى
صفوة التّصوف، مقدسى
الشفاء، قاضى
صحیفة اسحاق بن جعفر الصادق عن آبائه(ع)، ابوالخیر
صحیفة الأشبح عن على
الصحیح، ابن حبّان
السنن، ابوداوود
صحیح، ابوعوانة
السلسلة الصحیحة، ألبانی
السّنن الصغرى، نسائى

ط ظ
الطّبقات، ابن سعد
الطّوال، ابوموسى
طبقات الصوفیة، سلّمی
طبقات المحدثین باصبهان، ابوالشیخ بن حیّان

ع غ
غرائب شعبة، محمدبن المظفّر
غنیة الطّالبین، عبدالقادر الجیلانى
غریب الحدیث، خطّابى
عمل الیوم واللیلة، نسائی
عمل الیوم واللیلة، ابن السنی
غریب الحدیث، حربى
غریب الحدیث، ابن قتیبة
العوالى عن الشیوخ، ابن دیزیل

ف ق
فضائل الصحابة، احمدبن حنبل
فضائل القرآن، المستغفری
فوائد الصواف، دارقطنی
فضائل رمضان، ابن أبی الدّنیا
فضائل الخلفاء الأربعة، ابن قدامة المقدسی
فضیلة الشکر، الخرائطی
فتوح البلدان، بلاذری
فوائد، ابوذرعة الدّمشقی
فوائد، تمّام بن محمد
فوائد، ابن السّبط
فنون العجائب، ابوسعید النقّاش
القراءة خلف الإمام، البخاری
قیام اللّیل، مروزی
فوائد، ابن ماسی
القراءة خلف الإمام، البیهقی
فضائل بیت المقدس، ضیاء المقدسى
الفوائد العوالی الحسان، عبدالملک بن اسماعیل
الفرج بعد الشدّة، ابن أبی الدّنیا
فضائل القرآن، ابن الضریس
فوائد، حنبل بن اسحاق
فضائل الصحابه، نسائی
القصّاص والمذکّرین، ابن الجوزى
فوائد، ابن حبیب
فضائل الصدیق والفاروق، أبوالخیر القزوینی
فوائد الذکیّ، أبوالفتح الحدّاد
فضل الصلاة، اسماعیل القاضی
قریة الدارین، ابوالخیر القزوینی
قضاء الحوائج، ابن أبی الدّنیا
فوائد، عبدالرحمن بن محمد النیسابورى

ک
کتاب المعرفة للتاریخ، یعقوب بن سلیمان
کتاب السیر، ابواسحاق فزاری
الکنى والأسماء، دولابی
الکامل فی الضعفاء، ابن عدی
کتاب المجالسة، دینوری
کتاب الإمامة، ابونعیم اصفهانی
الکشف والبیان، ثعلبی
کتاب الأموال، ابوالقاسم بن سلام
کفایةالطالب، محمد السکنجی
کتاب الدّعاء، الطبرانی
کتاب الدیات، ابن أبی عاصم
کتاب العلل، ابن أبی حاتم
کتاب الشکر، ابن أبی الدّنیا
کتاب الزّهد، هنّادبن السری
کتاب الزّهد، وکیع بن الجرّاح
کتاب الصّمت، ابن أبی الدّنیا
الکفایة، الخطیب
کتاب العزلة، خطّابی
کتاب الوتر، مروزی
کتاب الخراج، یحیى بن آدم
کتاب القضاء، بیهقی
کتاب الشمائل، الترمذی
کتاب الشریعة، الرامهرمزی
کتاب العفو والإعتذار، محمدبن عمران
کتاب الهدیّة …، أبوالخیر القزوینى
کتاب الأمثال، ابوالشیخ الاصبهانی
کشف الأستار عن مسند البزّار،…
کتاب العرش، عثمان بن أبی شیبة
کتاب القضاء، شریح بن یونس
کتاب الدّعاء، المحاملی
کتاب الزّهد الکبیر، بیهقی
کتاب المراسیل، ابوداوود
کتاب الإیمان، ابن مسندة
کتاب الفتوّة، ابوعبدالرحمن السلّمی
کتاب السنة، ابن نصر مروزی
کتاب الأموال، ابن زنجویه
کتاب البعث، بیهقی
کتاب المصاحف، ابن داوود
کتاب المتمنین، ابن ابی الدّنیا؟
کتاب الجمعة وفضلها، ابوبکر مروزی
کتاب الشّهاب، القضاعی
کتاب الأوائل، طبرانی
الکشف والبیان، بغوى
کتاب الصیام، فریابى
کتاب الورع، ابن أبی الدّنیا
کتاب الأولیاء، ابن أبی الدّنیا
کتاب المحن، ابوالعرب التمیمی
کتاب المعرفة والتاریخ، یعقوب بن سفیان
کتاب السیر، أبی حبّان
کتاب ترکة النبیّ، حمّادبن إسحاق
کتاب العلم، ابوخثیمة
کتاب الورع، احمدبن حنبل
کتاب السنّة، یعقوب بن سفیان
کتاب الهمّ والحزن، ابن أبی الدنیا
کتاب الیقین، ابن أبی الدنیا
کتاب الصبر، ابن ابی الدّنیا
کتاب الأشربة، احمدبن حنبل
کتاب الحلم، ابن أبی الدّنیا
کتاب العقل وفضله، ابن ابی الدّنیا
کتاب البعث، أبى داوود

ل
اللئالی المصنوعة فی الأحادیث الموضوعة، سیوطی

م
المستدرک، حاکم نیشابورى
المصنّف، عبدالرزاق
المصنّف، ابن أبى شیبة
المسند، ابویعلى
مسندالشامیّین، الطبرانی
المسند، ابوعوانة
المعجم الصغیر، الطبرانى
المعجم الأوسط، الطبرانی
المدخل للسّنن الکبرى، بیهقى
المعجم الکبیر، الطبرانی
معرفة الصحابة، ابونعیم اصفهانى
المحلّى، ابن حزم
المصاحف، ابن ابى داوود
الموضوعات الکبرى، ابن جوزى
مسند الفردوس، دیلمى
مقاتل الطالبیّین، ابوالفرج اصفهانى
المسند، الطیالسى
مکارم الأخلاق، ابن ابى الدنیا
المدوّنة، سحنون
المسند، خلیفةبن خیاط
مجابى الدعوة، ابن ابى الدنیا
الموافقات والعوالى، محمدبن ابراهیم الحریفین
مجلس من أمالى السلمى، روایة الثقفى
مشیخة، ابن البخارى
المنتخب من کتاب العدنى، محاملى
مشکاةالأنوار، ابن عربى
مناهل السلسلة، محمد عبدالباقى الأیّوبى
المشیخة، معزبن جماعة
المسند، حمیدى
موضح الأوهام، الخطیب
مسند، عبدبن حمید
المحدّث الفاضل، رامهرمزى
المسند، احمدبن حنبل
مداراةالناس، ابن ابى الدنیا
الموضوعات الکبرى، ابن جوزى
مشیخة، سهروردى
المغازى، ابن اسحاق
المشیخة، ذهبى
المشخیه، ابن عساکر
المسند، بجدى
محاضرةالأبرار، ابن عربى
معجم الصحابة، ابن قانع
مجلس من أمالى، ابوالقاسم على بن احمد البشری
المرض والکفارات، ابن ابى الدنیا
المغازى، واقدى
موطّأ مالک، روایة یحیى اللیثی
المعجم، ابویعلى موصلى
المعجم، ابوالنون الدّبوسى
معجم الشیوخ، ابن جمیع
المشیخة، عزّالدین بن جماعة
مختار احادیث الصادق والمصدوق فى فضائل الصدیق والفاروق، ابوالخیر القزوینى
المنتقى، ابى الجارود
مناقب الشافعى، بیهقى
مسند الشهاب، قضاعى
المنهیّات، ترمذى
المکتفى فى الوقف والابتداء، ابوعمرودانى
معالم التنزیل، بغوى
المشیخة البغدادیة، ابوطاهر سلفى
مشکل الآثار، طیحاوى
المسند، بزّاز
معرفة علم الحدیث، حاکم نیشابورى
المشیخة، ابراهیم بن طهمان
المجروحین، ابن حبّان
میزان الاعتدال، ذهبى
المحن، ابوالعرب تمیمى
مکارم الأخلاق، خرائطى
المؤتلف والمختلف، دارقطنى

ن
نواسخ القرآن، ابن الجوزی
الناسخ والمنسوخ، الزهری
نوادرالأصول، ترمذی
نهایة البدایة والنهایة، ابن کثیر
النقض على بشیر المریسی، ابوسعید دارمی
نهایة الطالب، محمد السکنجى
الناسخ والمنسوخ، قاسم بن سلام
جمعا 360 مأخذ؛ طبق بررسى و تنظیمى که با یارى فاضل پرتلاش آقاى صاحبعلى محبّى سامان یافته است. گفتنى است که در این فهرست، احتمال تکرار برخى منابع، مى رود.
________________________________________
1. دانش پژوه، فهرست کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران، ج2، ص21.
2و3. رک: حسینى جلالى، محمدجواد، مجله نور علم، سال اول، شماره4و5؛ رضا استادى، چهل مقاله، ص151. گویا از این دو کتاب، بیش از نامى نمانده است. همچنین است سرنوشت کتابى که مرحوم قطب راوندى (م573ق) از آن خبرداده و فرموده است: «در حجاز، از برخى دانشمندان شنیدم مى گفت: در مصر کتابى شامل بیست وچند جلد، یافتم که در آن فقط کلمات على(ع) گردآورى شده بود» (شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج1، ص101)؛ شرح نهج البلاغه خویى، ج1، ص268؛ چهل مقاله، رضا استادى، ص61
4. الذریعة، شیخ آقا بزرگ تهرانى، ج21، ص25ـ 28
در چند اثر دیگر نیز همین مسند معرفى شده است، از جمله: مقدمه مسندالرضا(ع)، شماره89، از استاد محقق محمدجواد حسینى جلالى؛ مجله نور علم، سال اول، شماره4و5؛ مقاله مسندالرضا(ع) از آیةالله استادى که دوبار به همّت کنگره جهانى امام رضا(ع) و یک بار ضمن چهل مقاله، ص147ـ172 منتشر شده است. ولى گویا مأخذ این مقالات، همان الذریعة (ج21، ص26) است، و مرحوم تهرانى هم از مأخذ این سخن نامى نبرده است و ظاهرا این کتاب، «ما نزل من القرآن فى امیرالمؤمنین على بن ابى طالب» است.
رک: سعدالسعود،سیدبن طاووس، ص235 و ص20
5. این مسند، در بیش از ده جلد، آماده انتشار است و انتشارات اسوه چاپ و نشر آن را پذیرفته است. مؤلف محترم بیش از ده سال است که از سوى حاکمان ستمگر عراق، زندانى شده و هیچ اطلاعى از او دردست نیست.
6. در اینجا، منظور از «حدیث»، سخنان پیامبراکرم (ص) است و مراد از «آثار» روایاتى است که از سنّت و فعل پیامبر بزرگوار اسلام حکایت مى کند.
7 .اصلاح غلط المحدثین، ابوسلیمان خطّابى، ص50ـ51، شماره56؛ صحیح البخارى، کتاب الصوم، باب فضل الصوم، ح1894 و ح1904 و ح5927؛ صحیح مسلم، کتاب الصیام، ح160و162و164؛ السنن، ترمذی، کتاب الصیام، فضل الصوم، ح764؛ السنن، دارمی، ج4، کتاب الصوم، باب50، فضل الصیام، ح1؛ مسند، احمد حنبل، ج1، ص446، ج2، ص232، 257
8. سوره حجر، آیه47.
9. معجم قبائل العرب، ج3، ص1225؛ براى آگاهى بیشتر از شرح حال حارث اعور همدانى، رک: الطّبقات الکبرى، ج6، ص168؛ التاریخ الکبیر، ج2، ص273، المعارف، ص267
10. الأنساب، ج5، ص647
11. تهذیب التهذیب، ج2، ص145؛ المعارف، ص267؛ رجال برقى، ص4؛ اختیار معرفةالرجال، ص299ـ300
12. الطبقات، ج6، ص168
13. سیر اعلام النبلاء، ج4، ص152
14. تهذیب التهذیب، ج2، ص145
15. رک: کامل الزّیارات، ص79؛ رجال کشّى، ص299؛ رجال شیخ طوسى، ص37و67؛ الفهرست، ص54، رجال ابن داوود، ص67
16. کتاب المجروحین، ج2، ص106.
17. میزان الإعتدال، ج1، ص75.
18. جامع بیان العلم، ص445.
19. تاریخ الإسلام، ج5، ص89؛ رجال برقى، ص4؛ الجرح والتعدیل، ج1، ق2، ص363؛ کتاب الضعفاء الکبیر، ج1، ص208؛ فروع کافى، ج4، ص24؛ کتاب الضّعفاء والمجروحین، ج1، ص2و222؛ الکامل فى ضعفاء الرجال، ج1، ص185؛ رجال کشّى، ش142؛ کامل الزّیارات، ص79؛ أمالى مفید، ص3ـ7؛ رجال طوسى، ص38؛ الفهرست، ص64؛ جامع بیان العلم، ص445؛ طبقات الفقهاء، ص44و18؛ الأنساب، ج2، ص305 و ج5، ص647؛ شرح نهج البلاغة ابن ابى الحدید، ج1، ص299 و ج2، ص89 و ج3 ص18، 41، 190ـ191؛ الجامع لأحکام القرآن، ج1، ص5؛ رجال ابن داوود، ص67؛ الخلاصة، ص54؛ تهذیب الکمال، ج5، ص244؛ میزان الاعتدال، ج1، ص75؛ تاریخ الاسلام، ج5، ص89؛ سیر اعلام النبلاء، ج4، ص152؛ تهذیب التهذیب، ج2، ص145؛ تقریب التهذیب، ج1، ص141؛ النجوم الزّاهرة، ج1، ص185؛ شذرات الذّهب، ج1، ص73؛ تنقیح المقال، ج1، ص245؛ اعیان الشیعة، ج4، ص301و365؛ الغدیر، ج3، ص11، 93، 151، 218؛ معجم رجال الحدیث، ج4، ص190و215.
20. مشاهدات امیرمؤمنان، شعبان صبورى، دوجلد، قم، الهادى، 1374

تبلیغات