وصل و فصل در منظومه گرشاسپنامه و داستان بیژن و منیژه شاهنامه (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
مبحث «وصل و فصل» از حساس ترین مباحث علم معانی به شمار می رود که در شناخت دقائق نحوی و بلاغیِ آثار ادبی نقشِ بسزایی دارد و همواره میان بلاغیون سنّتی و مدرن، جایگاه خاصی داشته است. داستان بیژن و منیژه شاهنامه و منظومه گرشاسپنامه را می توان از برجسته ترین آثار حماسی-پهلوانی در ادبیات فارسی دانست که ظرفیت های بسیاری را در بررسی تطبیقی بلاغتِ نحوی برای پژوهشگران در انعکاس ویژگی های دستوری و بلاغیِ دو اثر فراهم خواهند کرد. در این پژوهش، به منظور دریافت مقاصد و معانیِ بلاغیِ نهفته در دو اثر، نوع ساخت واحدهای معنایی در سطوح مختلف از قبیل: جمله واره، جمله، بیت و حتی ابیات با معنای مرتبط و وابسته به هم (موقوف المعانی) و ترکیب هر یک از این سطوح، مورد بررسی قرار گرفته است. در این راستا، با روش توصیفی-تحلیلی به مطالعه انسجام متن از مسیر پیوستگی یا گسستگیِ معانیِ بلاغی در هر یک از سطوح مذکور پرداخته و با مشخص نمودن پراکندگی حروف ربط و شناخت انواع آن، کارکرد بلاغی آن ها را در دو اثر، مورد بررسی و قیاس قرار داده ایم. نتایج پژوهش حاکی از آن است که فردوسی و اسدی توسی، با ایجاد نوعی ارتباط زمانی و مکانی و پیوند علّی و معلولی میان جملات و با بهره مندی از انواع حروف ربط همپایه ساز و وابسته ساز در وصل ها و نیز رعایت موازیِ ترتیب زمانی و منطقی میان جملات در فصل ها، پیوندی مستحکم و منطقی در متن و انسجام معناییِ ویژه در سلسله روایت رویدادها ایجاد کرده اند.Conjunction and Disjunction in Garshaspnameh and the Story of Bijan and Manijeh of Shahnameh
"Conjunction and disjunction" is considered one of the most sensitive subjects of the science of semantics, which is important in understanding the syntactic and rhetorical details of literary works, and has always had a special place among traditional and modern rhetoricians. The story of Bijan and Manijeh from Ferdowsi's Shahnameh and Asadi Tusi's Garshaspnameh can be considered the most important epic works in Persian literature which will provide researchers with many capacities in the comparative analysis of syntactic rhetoric in reflecting the grammatical and rhetorical features of the two works. In this research, in order to understand the intentions and rhetorical meanings hidden in two works, the type of construction of semantic units at different levels such as clause, sentence, verse and even verses with related and interdependent meaning (enjambment) and the combination of each of these levels have been investigated. In this regard, we have studied the coherence of the text through the continuity or discontinuity of the rhetorical meanings in each of the mentioned levels, and by specifying the distribution of conjunctions and knowing their types, we have examined and compared their rhetorical functions in two works. The results of the research indicate that Ferdowsi and Asadi Tusi, by creating a kind of temporal and spatial connection and cause-and-effect link between the sentences and by benefiting from all kinds of subordinating and dependent connections (conjunctions) in conjunctions as well as observing the temporal and logical order between the sentences in the disjunctions, have created a strong and logical link in the text and a special semantic coherence in the chain of narration of events.