نظریات مطرح در زمینه زبان احادیث اعتقادی نفیاً و اثباتاً در برخی دیدگاههای کلامی اثرگذار است؛ از نگاه پیروان دیدگاه «وجوب النظر»، تنها راه فراگیر دستیابی به علم تفصیلی نسبت به امور معقول، قیاس منطقی است؛ لذا توحید، بهعنوان مهمترین اصل اعتقادی، و نیز برخی دیگر از موضوعات اعتقادی که از امور معقول به شمار می آیند، در بیان ادله اثباتی خود به زبان قیاس منطقی متکی هستند. این پژوهش با روش کتابخانه ای ضمن تحلیل و نقد ادله دیدگاه وجوب النظر، به صحت سنجی این دیدگاه پرداخته و با نقد آماری، نقلی و برهانی وجوب النظر نشان داده است که اولاً ادله عقلی دیدگاه وجوب النظر، به معنی تحصیل علم از راه استدلال عقلی و برهان، مخدوش است؛ ثانیاً استناد به مدلول آن دسته از آیات و روایات که به نوعی به وجوب النظر اشعار دارند، در اثبات نظریه وجوب النظر ناتمام است؛ ثالثاً بررسی احادیث کتاب شریف کافی نشان می دهد که این ادعا که زبان احادیث اعتقادی، زبان استدلال و برهان است، فاقد اعتبار بوده با دقت در روایات اعتقادی بدست می آید که علیرغم بهره گیری معصومین از زبان برهان، زبان رایج مورد استفاده در احادیث اعتقادی قیاس منطقی نیست، بلکه زبان تحلیل، وصف و إخبار است.