بررسی منع کتابت حدیث به مثابه یک ارزش اجتماعی و تشریح زمینه ادبی و فرهنگی آن، مسأله پژوهش حاضر است و تبیین اصالت و مرجعیت زبان در جامعه آن روز عرب و پیوند آن با منع تدوین حدیث از اهداف این مقاله است. وقتی اشراف و بزرگان، کتابت را مایه شرمساری قلمداد می کردند و این وظیفه تا مدت ها بر دوش موالی بود، طبیعی است که به کتاب و کتابت نیز اعتماد نکنند و نقل شفاهی عرب هم طولانی گردد. سیر کتابت در فرهنگ عرب نشان می دهد صحابه و تابعین به شدّت در برابر ثبت و تدوین حدیث، جبهه گیری می کردند، اما نسل های بعد با فراهم شدن زمینه اجتماعی، فنی و گسترده شدن علوم، در آغاز به نوشتن کتاب های أمالی و سپس تصنیف و تألیف پرداختند. روش تحقیق در این مقاله، توصیفی _ تحلیلی و رویکردِ کیفی، تحلیل گفتمان خواهد بود.