شناخت حال رجالی راوی گاه با فرایند توثیقات عام میسر می شود که طی آن جمعی از راویان تحت ضابطه ای خاص توثیق می شوند. واکاوی دقیق برخی توثیقات عمومی از جمله مسائلی است که درمطالعات راوی شناسی از اهمیت بسزائی برخوردار است. پژوهش حاضر پس از شناسائی شخصیت رجالی وحدیثی احمد بن محمد بن عیسی اشعری وگزارشی از نظریه «توثیق مشایخ اشعری»، با روش کتابخانه ای ورویکرد توصیفی تحلیلی، به نقد این نظریه پرداخته است. این نظریه درای بازتاب های گوناگونی در بین رجالیان متاخر امامی بوده داشته است. به گونه ای که برخی معتقد به وثاقت تمام استادان اشعری شده وبرخی دیگر منکر آن، ناگفته پیداست که درصورت پذیرش این نظریه بخشی از راویان ناشناخته را باید در شمار ثقات دانست و بسیاری از روایات بدینسان از ضعیف به صحیح رخ می نمایانند. پژوهش حاضر با بررسی دلائل طرفداران این نظریه با بیانی جدید و ادله ای روشن با تکیه به یافته های رجالی و حدیثی نا تمامی نظریه را اثبات نموده است. بنابراین مشایخ احمدبن محمد بن عیسی اشعری همانند دیگر راویان نیاز به اثبات واحراز وثاقت دارد.