کارآمدی فقه سیاسی در کاربست دکترین حقوق بشری «آرتوپی» در اجرای حمایتگرایی بین المللی جمهوری اسلامی ایران
آرشیو
چکیده
کنش حمایتگرایانه در سیاست خارجی، پیوسته نقطه کانونی چالش هایی قلمداد شده که جمهوری اسلامی ایران در حکمرانی بین المللی خود در مواجهه با هژمونیک گرایی اراده های مستبد نظام بین الملل با آن درگیر بوده است. فقدان چارچوب گفتمانی متناسب جهت تبیین و صورت بندی این راهبرد متعالی انسانی، به گونه ای که در ضمن تقارن و تناسب حداکثری با موازین اسلامی و قانون اساسی، از قدرت اِقناعی و اِعمالی لازم برخوردار باشد وضعیتی را در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران رقم زده که می توانیم از آن به «تاخر گفتمانی» تعبیر کنیم. بر اساس این ضرورت تحقیق پیش رو بر این فرضیه ابتنا دارد که «با تدقیق در اجزاء، ارکان و عناصر دکترین حقوق بشری «آرتوپی» و تطبیق آن با آموزه های فقه سیاسی -اعم از احکام فقه سیاسی و مفاد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به عنوان امرِ معاصرِ متبلور از فقه سیاسی شیعه- می توان این مهم را تامین نمود». بنابراین تحقیق حاضر در مقام پاسخ به این پرسش است که «فقه سیاسی شیعه از چه ظرفیت هایی جهت کاربست دکترین نوظهور آرتوپی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران برخوردار است؟». پرسش مزبور با رویکردی تحلیلی و توصیفی و از رهگذر مطالعه کتابخانه ای در قلمرو آموزه های فقه سیاسی و اسناد بین المللی مرتبط دنبال شده و نگارنده کارآمدی گفتمانی فقه سیاسی در کاربست این مبنای حقوق بشری را در سه ساحت «مفهوم شناختی»، «مبناشناختی» و «راهبردشناختی» تبیین نموده است.The efficiency of political fiqh in the application of the doctrine of "Responsibility to Protect" In the implementation of international protectionism of the Islamic Republic of Iran
Supportive action in foreign policy has been considered as the focal point of the challenges that the Islamic Republic of Iran has faced in its international governance in the face of the hegemony of the dispotic wills of the international system. The lack of a suitable discourse framework for explaining and formulating this superior strategy, in such a way that it has the necessary persuasive and practical power in addition to maximum compatibility with Islamic standards and the constitution, It has created a situation in the foreign policy of the Islamic Republic of Iran that we can interpret as "Discourse Delay". Based on this necessity, this research is based on the hypothesis that This goal can be achieved by focusing on the components, pillars and elements of the doctrine of human rights "Responsibility to Protect" and its adaptation with the doctrines of political fiqh - Including The rulings of political jurisprudence and the rulings of the Constitution of the Islamic Republic of Iran as manifestations of Shia political jurisprudence-. Therefore, this research is going to answer to this question: "What capacities does Shia political fiqh have for applying the emerging doctrine of the "R to P" in the foreign policy of the Islamic Republic of Iran?" This question is followed with an analytical and descriptive approach and through a library study in the field of political fiqh doctrines and related international documents, and the authors discuss the effectiveness of the political fiqh discourse in the application of this human rights basis in three "conceptual" parts , has explained "fundamental" and "strategic".