۱.
گادامر، مدعی است فهم متن، مشروط به گفتگوی مخاطب/مفسر با متن و اتحاد افق های معنایی متن و ذهن پرسشگر و متوقع مخاطب/مفسر است. اما به علت تغییر مستمر افق ذهنی مخاطب/مفسر دراثر تاریخ مندی و نیز در محاصره پیش فرض ها بودن او، فهم صحیح و قطعی ناممکن و بدفهمی امری عادی است و اساسا هیچ آگاهی قطعی و همیشه صادقی وجود ندارد. مبنای این ادعای گادامر، کنترل ناپذیری پیش فرض ها یا همان فرایندهای ذهنی مخاطب/مفسراست. این درحالی است که روان شناسی شناختی، که بیشترین مساحت مشترک را با معرفت شناسی و هرمنوتیک دارد، در توجه به فرایند شناخت واقعیت ها، ازجمله متن، در عین قبول وجود چالش هایی بر سر راه ادراک/فهم/شناخت، عوامل و راه های کنترل آنها را معرفی و امکان «گزینشی بودن توجه» در قلمرو هشیاری را مطرح می کند. این درحالی است که روان شناسی شناختی، که بیشترین مساحت مشترک را با معرفت شناسی و هرمنوتیک دارد، در توجه به فرایند شناخت واقعیت ها، ازجمله متن، در عین قبول وجود چالش هایی بر سر راه ادراک/فهم/شناخت، عوامل و راه های کنترل آنها را معرفی و امکان «گزینشی بودن توجه» در قلمرو هشیاری را مطرح می کند.
۲.
موضوعات فلسفه به دو شاخه عمده مسائل مربوط به واقعیت درونی انسان و عالم خارج قابل انقسام اند. هر یک از فلاسفه بنابر اولویّت شخصی خود یکی از دو قسم مزبور را برگزیده اند، اگرچه رابطه هستی و شناخت انسانی جزء یکی از مسائل اصلی دانش فلسفه محسوب می گردد لیکن کمتر فیلسوف توانایی قادر به ارائه راه حل برای تبیین مسئله مذکور شده است. صدرالمتألّهین ملاصدرا به عنوان فیلسوفی که وجود را اصیل می داند و ادموند هوسرل به عنوان فیلسوفی که پدیدارشناسی را بر اساس آگاهی بنا کرده است، اشتهار یافته اند. با وجود تفاوت ها، هر دو فیلسوف، بر اساس نقش ساحت انسانی در جهت تقرّب دو سپهر مذکور گام های مشترکی برداشته اند. نوشتار حاضر در صدد نشان دادن وجوه شباهت صدرالمتألّین و هوسرل در راستای پیوند هستی و شناخت است. در این پژوهش سعی بر این است که نقش ساحت انسانی در پیوند مراتب وجودی و مراحل ادراکی در دو مشرب حکمت متعالیه و پدیدارشناسی مشخص شود. از این رو بعد از تعریف و تبیین نفس ناطقه و اگوی استعلایی [1] با روش مقایسه و تطبیق، به نقش ساحت انسانی در تبیین این مهم پرداخت شده است. نتایج به دست آمده از بررسی اندیشه های دو فیلسوف یاد شده عبارت است از این که ساحت انسانی منزلی نیست که هستی و شناخت از روی ناچاری در آن گرد آمده باشد، بلکه ساحت انسانی خود با سیر مراحل وجودی مراتب ادراکی متناسب را کسب و هستی و شناخت را در خود حاضر کرده است و در این راستا به علم یقینی دست یافته است. [1] . Transcendental Ego.
۳.
صفات خبری جزء متشابهات قرآن و از جمله صفاتی هستند که تنها با استناد به نقل آیات و روایات، به پروردگار متعال نسبت داده شده و از طریق تعقل حاصل نمی شود؛ صفاتی مانند وجه، ید، استوای پروردگار بر عرش و غیره. که موهم تشبیه و تجسیم است. درباره متشابهات قرآن چهار دیدگاه اصلی وجود دارد: دیدگاه اهل ظاهر، نظریه اشتراک لفظی، نظریه حقیقت و مجاز و نظریه روح معنا. در این مقاله تلاش شده است تا با رویکرد تحلیلی- انتقادی، با بهره گیری از اصول هرمنوتیک، در ابتدا به روشی صحیح درخصوص فهم متون دینی در مطالعات اسلامی رسیده و سپس با استفاده از این روش، به نقد و بررسی دیدگاه های صفات خبری از منظر متکلمان اشاعره، معتزله و امامیه پرداخته و صحت هرکدام مورد مداقه قرار گیرد. در نتیجه بیان می شود که هرمنوتیک روشی به عنوان نوعی روش تفسیر، با مسلم انگاشتن امکان فهم عینی، ثابت و فراتاریخی متن و امکان دستیابی به مراد مولف، برای تفسیر مطالعات اسلامی مفید می باشد و براساس آن، دقیق ترین و معقول ترین فهم از آیات صفات خبری که هیچ تعارضی با اصول دین ندارد و به دور از هرگونه مجاز می-باشد، مربوط به روش امامیه است که همان نظریه وضع الفاظ براى ارواح معانى میباشد.
۴.
هوش هیجانی یک عنصر بنیادین از رفتار انسان است که جدا از هوش شناختی عمل می کند. این هوش، با تعادل برقرار کردن بین احساسات و عقل، می تواند انسان را به حداکثر کامیابی برساند. علامه طباطبایی معتقد است که عقل عملی می تواند با تعدیل احساسات، برای انسان جلب منفعت نماید. بنابراین، می توان هوش هیجانی را در قلمرو عقل عملی تعریف نمود. هدف از این پژوهش آن است که با روش تحلیلی- توصیفی، نظریه ی هوش هیجانی گلمن را از طریق دیدگاه علامه در باب معرفت نفس و عقل عملی، تبیین نماید. یافته های پژوهش نشان می دهد که نفس انسان مدرک اصلی هیجان است و هیجان از جمله کیفیات نفسانی است که توسط قوای شهویه و غضبیه ایجاد می شود. هم چنان که هوش هیجانی تعدیل هیجانات را بر عهده دارد ، عقل عملی نیز قوای شهویه و غضبیه را تعدیل می کند و همان طور که این هوش بر خودآگاهی مبتنی است؛ نظریه معرفت نفس علامه طباطبایی نیز بر خودآگاهی متکی است. کلید واژگان: هوش هیجانی، هیجان، معرفت نفس، عقل عملی، دانیل گلمن، علامه طباطبایی
۵.
رواج روزافزون گناه در مهمانی ها، امروزه یکی از مشکلات مهم اجتماعی در جوامع مسلمان است. این مشکل برای افراد متدین زمانی بیشتر رخ می نماید که با وقوع گناه در مجالس اقوام مواجه می شوند. از آنجا که پیوند خویشاوندی در فرهنگ ایرانی اسلامی جایگاه بسیار بالایی دارد ترک مجلس، به راحتی امکان پذیر نیست و حتی گاهی منجر به قطع روابط خانوادگی می شود. از طرفی، ماندن در مجلس گناه نیز عواقب ناگواری دارد. در چنین موقعیتی فرد متدین به عنوان یک فاعل اخلاقی با چالش بزرگی بین حفظ صله رحم و ترک مجلس گناه مواجه است. پژوهش حاضر در صدد است با روش تحلیلی، راه حلی جهت برون رفت از این چالش اخلاقی ارائه دهد. نتایج نشان می دهد هرچند هر یک از دو طرف چالش، ادله دینی و علمی محکمی دارند؛ اما به دلیل درنظر نگرفتن همه جوانب، و صدور حکم کلی، ناکارآمد هستند. راه حل پیشنهادی، تحلیل وضعیت و تفصیل حکم است.
۶.
ضمانت اجرا از مسائل مهم مطرح شده در فلسفه اخلاق است؛ زیرا تا ضمانتی برای اجرای اخلاقیات وجود نداشته باشد صدور احکام و الزامات اخلاقی بی فایده خواهد بود. از این رو مکاتب اخلاقی به دنبال تبیین ضمانت اخلاق در نظریه های خود هستند. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی تحلیلی به بررسی ضمانت اجرا از دیدگاه کانت و شهید مطهری پرداخته است. آنچه از بررسی دیدگاها به دست آمد نشان می دهد که به اعتقاد کانت، عقل عملی ضامن اجرای اخلاق است؛ که اشکالاتی به این دیدگاه وارد شده است، از این رو نمی تواند قابل قبول باشد. شهید مطهری با تکیه بر خودشناسی که بر خداشناسی استوار است، درک عزت و کرامت نفس را انگیزه اجرای اخلاق می داند. بررسی ها نشان می دهد که این نگاه نیز از جامعیت برخوردار نیست و نمی تواند برای همه، انگیزه انجامِ فعل اخلاقی باشد. نکته قابل توجه آن است که اعتقاد به خدا مهم ترین انگیزه برای اجرای اخلاق است و اسلام با توجه به مراتب فکری و روحی متفاوت مردم، طیف وسیعی از انگیزه ها را با محوریت اعتقاد به خدا و یگانگی او، برای روی آوردن به افعال اخلاقی برای همه فراهم کرده است.