تبیین حقیقت حکم ارشادی با محوریت درک عقل و بنای عقلا (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
ازجمله اصطلاحات پرکاربرد در فقه و اصول در زمینه حکم، دو مصطلح مولوی و ارشادی است. باوجودِ کاربردهای وسیعِ اصطلاح حکم ارشادی در متون اصولی و فقهی، بحث مستقلی راجع به معنا و مفهوم آن مطرح نشده است و این امر زمینه را برای خلط مبحث و عدم وضوح مطالبِ مربوط پدید آورده است. با جست وجو در مباحث مرتبط در کتب فقهی و اصولیِ این نتیجه به دست آمده که اصطلاح مولوی یا ارشادی، بین چند معنا اشتراک لفظی یافته است: 1. ارشاد به حکم وضعی؛ 2. ارشاد به حکم شرعیِ الهی در مقابل حکم مولوی حکومتی؛ 3. خیرخواهی دنیوی، بدون تأثیر اخروی؛ 4. ارشاد به ادراک عقلی در کشف حکم شرعی؛ 5. ارشاد به بنای عقلا در فرض استقلال آن در کشف حکم شرعی؛ 6. بیان حکم متقدم یا متأخر از ثبوت حکم شرعی. حاصل تحقیق اینکه وجه مشترک بین این معانی منتفی است و هریک از احکام شرعی ممکن است باتوجه به یک معنا، ارشادی و باتوجه به معنای دیگری، مولوی باشد.Clarifying the Reality of Guiding (Irshādī) Rule with a Focus on Understanding Reason and The Conduct of the Wise (Banā-yi ʿUqalā)
Two of the commonly used terms in the fields of jurisprudence and ʾUṣūl regarding the legitimacy of rulings are Muwlavī (authoritative) or Irshādī (directive/guiding). Despite the fact that the term Irshādī is used frequently in ʾUṣūlī and jurisprudential texts, an independent discussion about the meaning of this term has not been carried out, which has led to confusion and lack of clarity regarding related this issue. Through and exploration of various discussions and contexts in jurisprudential and ʾUṣūlī books, it was concluded that the terms Muwlavī or Irshādī have found common verbal usage among various meanings. These include the following: 1. Guiding (Irshād) towards a legislative ruling (ḥukm-i vażʿī) 2. Guiding towards divine Sharīʿa rulings as opposed to the ruling of a governmental authority (Muwlavī) 3. Worldly benevolence regardless of afterlife impact 4. Guiding towards understanding reason in discovering Sharīʿa rulings 5. Guiding towards the conduct of the wise (Banā-yi ʿUqalā) in assuming its independence in discovering the Sharīʿa ruling 6. Stating the ruling precedent or subsequent to the establishment of Sharīʿa ruling. The study concludes that each Sharīʿa ruling may be considered Irshādī according to one meaning, and Muwlavī according to another.