گونه شناسی و تحلیل کارکردهای تفسیری سیاق در تفسیر الأساس و مقایسه آن با اهم تفاسیر ساختارنگر (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
فهم آیات به وسیله سیاق موضوعی مهم در میان مفسران ساختارنگر است. تفسیر ألأساس سعید حوی به جهت اهمیتش در میان این رویکرد باعث شده تا تعداد دفعات به کارگیری سیاق و گونه های آن إحصا گردد و دقت مفسر در برداشت هایش نیز مورد سنجش قرار گیرد. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده است. حوی از سیاق در 357 مورد و 12 کارکرد بهره برده است. رد و پذیرش آراء، کشف ارتباط قصص با غرض و مفاهیم سوره از دهم کارکردهای تفسیری در تفسیر ألأساس هستند. نقل آراء اهم مفسران ساختارنگر در کنار آراء حوی گویای این مطلب است که این مفسران در عین داشتن وحدت رویکرد دارای اختلاف رای می باشند. از عوامل موثر در تعدد فهم ها می توان به عدم توجه کافی به ساختاریابی سوره و انواع سیاق، رجحان دادن مبانی فکری و عقاید مفسر و دیگر اندیشمندان بر سیاق و توجه بسیار حوی به اثبات ارتباط میان محور منتخب هر سوره با آیات آن سوره، اشاره کرد. برخی از موارد مذکور، میان مجموعه تفاسیر ساختارنگر مشترک و برخی نیز خاص تفسیر ألأساس است.Typology and Analysis of the Interpretive Functions of the Context in the Tafsir Al-Asās and Its Comparison with the Most Important Structuralist Interpretations
Understanding verses through context is an important issue among structuralist commentators. The Tafsir al-Asās of Saeed Huwwi, due to its importance among this approach, has caused the number of used contexts and its types to be counted, and the accuracy of the commentator in his interpretations has also been measured. This research was done with descriptive-analytical method and using library resources. Huwwi has used context in 357 cases and 12 functions. Rejecting and accepting opinions, discovering the connection of stories with the meaning and concepts of the surah are among the most important functions of interpretation in the Tafsir al-Asās. Quoting the opinions of the most important structuralist commentators, along with the opinions of Huwwi, is telling that these commentators, while having a unity of approach, have differences of opinion. One of the effective factors in the multiplicity of understandings is the lack of sufficient attention to the structuring of the surah and the types of contexts, prioritizing the intellectual foundations and opinions of the commentator and other thinkers over the context, and Huwwi’s paying close attention to proving the connection between the chosen theme of each surah and the verses of that surah. Some of the mentioned cases are common among the structuralist interpretations and some are specific to the Tafsir al-Asās.
Context , Tafsir , Structuralist Interpretations , Tafsir al-Asās , Saeed Huwwi,