نقش گفتمان مقاومت در نظم سازی منطقه ای؛ ظرفیت ها و چالش ها (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
پیروزی انقلاب اسلامی موجبات شکل گیری گفتمان مقاومت به مثابه بدیلی در مقابل با گفتمان هژمونیک سلطه شد و توانست خود را از گفتمانی به حاشیه رانده شده به متن تحولات بکشاند. یکی از مهم ترین مصادیق این بازیگری را می توان در بحث نظم منطقه ای تبیین کرد. مقاله حاضر با استفاده از نظریه گفتمان لاکلا و موفه و بهره گیری از روش تبیینی- تحلیلی نقش گفتمان مقاومت در نظم سازی منطقه ای را مورد واکاوی قرار داده است. فرضیه مطروحه بدین صورت است که گفتمان مقاومت پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران با نظام سازی گفتمانی- اسلامی، توانسته از یک گفتمانی به حاشیه رانده شده از سوی گفتمان سلطه به مثابه یک گفتمان فعال در متن سیاست های منطقه ای و فرامنطقه ای تبدیل شود و با نفی هژمونی گفتمان سلطه و عدم سازش در مقابل با سیاست های آن، مفصل بندی جدیدی را ایجاد نماید که در نهایت این مفصل بندی، الگوی جدیدی از نظم سازی با کارامدی بالا در سطح منطقه پدید آورده است. با این حال، گفتمان مقاومت ضمن برخورداری از ظرفیت های ساختاری، نظامی، مفهومی و ایدئولوژیکی، همچنان از چالش های متعدد در سطوح گوناگون داخلی (نظیر چالش های اقتصادی)، منطقه ای (نظیر گفتمان های رقیب) و فرامنطقه ای (نظیر مداخله قدرت های غربی) برخودار است که می تواند اهداف آن را به شدت تهدید نماید. نوآوری مقاله حاضر در تبیین نظم سازی منطقه ای گفتمان مقاومت ضمن توجه به ظرفیت ها و چالش های آن به صورت توامان است.The Role of Resistance Discourse in Regional Regulation: Capacities and Challenges
The victory of the Islamic revolution led to the formation of the discourse of resistance as an alternative to the hegemonic discourse of domination, and it was able to move from a marginalized discourse to the context of developments. One of the most important examples of this acting can be explained in the discussion of regional order. This article has analyzed the role of resistance discourse in regional order by using the discourse theory of Lacla and Mouffe and using explanatory-analytical method. The proposed hypothesis is that the discourse of resistance after the victory of the Islamic revolution in Iran, with the creation of an Islamic discourse system, has been able to transform from a discourse marginalized by the discourse of domination into an active discourse in the context of regional and extra-regional policies, and with the negation of the hegemonic discourse of domination and non-compromise in contrast to its policies will create a new articulation, which ultimately has created a new pattern of high-efficiency order-making at the regional level. However, the discourse of resistance, while having structural, military, conceptual and ideological capacities, still has many challenges at various levels, domestic (such as economic challenges), regional (such as competing discourses) and extra-regional (such as the intervention of Western powers) that can seriously threaten its goals. The innovation of this article is explaining the regional regularization of the discourse of resistance while paying attention to its capacities and challenges.