چکیده

ارتباط علّی میان ایالات متحده آمریکا و دانش روابط بین الملل موضوعی است که در تحول پژوهی با رویکرد برون رشته ای به یکی از مسائل فرعی، اما با اهمیت در دیسیپلین تبدیل شده است. باید توجه داشت که پرسش در مورد امکان تسلط و یا تاثیرگذاری عمیق یک کنشگر متعهد و پذیرنده ی نقش هژمون بر یک حوزه ی دانشی در سایر رشته های علوم اجتماعی مسبوق به سابقه است. در پژوهش حاضر به تبیین جایگاه و نقش نظام ارزشی-هنجاری آمریکا در مکانیسم تاثیرگذاری بر تئوری پردازی روابط بین الملل پرداخته ایم. چارچوب نظری پژوهش بر زمینه ی پروردگی تاکید داشته و به روش توصیفی-تحلیلی به بررسی شاخص های برخاسته از لیبرالیسم از جمله فردگرایی و عملگرایی پرداخته و ارتباط معناداری میان این شاخص ها و پیش فرض های تئوری پردازی در روابط بین الملل تشخیص داده شده است. بر اساس یافته های این پژوهش، طبیعی است که با عینک و زمینه ی پروردگی لیبرال و بر مبنای روش زندگی آمریکایی اگر به جهان بین الملل نگریسته شود، این جهان قطعا باید آنارشیک باشد. همچنین گرایش افراطی به واقعگرایی و زیرشاخه های آن در روابط بین الملل آمریکایی امری قابل درک خواهد بود

تبلیغات