آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۳

چکیده

دانش «غریب الحدیث» در هندسه دانش های حدیثی، ذیل «فقه الحدیث» جای می گیرد. اهمّیت دانش غریب الحدیث به اهمّیت حدیث و فهمِ آن گره خورده است. حدیث حکایت گر سنّت بوده و سنّت، پس از قرآن کریم دومین منبع فهم دین و آموزه های وحیانی به شمار می آید. فهم بخش مهمی از روایات در گرو فهم واژگان و عباراتِ دشوار آنهاست. با توجه به جایگاه و اهمّیت حدیث از یک سو و وجود واژگان دشوار و غریبِ نیازمند شرح و تفسیر در دل روایات، از سوی دیگر، از همان سده های نخستین اسلامی، دانش غریب الحدیث، مورد توجه عالمان حدیثی قرار گرفته و در گذر تاریخ علوم اسلامی، رشد و تحوّل فزاینده ای را به خود دیده است. کهن ترین آثار برجای مانده در این عرصه دو کتاب غریب الحدیث ابن سلّام و ابن قتیبه هستند که یکی در طلیعه قرن سوم و دیگری در اواخر همان قرن پدید آمده اند. تفاوت سبک نگارش و درون مایه این دو اثر در دو نیمه سده سوم هجری، از سیر تحوّلِ محسوس غریب الحدیث نگاری در آن سده پرده برمی دارد. این دو اثر در نظام چینشِ روایات، با یکدیگر تفاوت دارند؛ به گونه ای که ابن سلّام نظامِ مُسندی و ابن قتیبه نظام تلفیقیِ چینش (بر اساس ابواب فقهی مُسندی) را برگزیده اند. مجموع روش های دو نگارنده در شرح روایات، در بیست و سه روش قابل احصاء است، که از این شمار، هفده روش مشترکِ میان آن دو، و شش روش مورد اختلاف است.

تبلیغات