آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۶

چکیده

نظریۀ زبان شناسی نقش گرای هلیدی امروزه در تحلیل و نقد متون ادبی کاربر فراوانی دارد. او و همسرش رقیه حسن در سال 1976 نظریۀ «انسجام متن» را مطرح کردند؛ ارتباط معنایی، لفظی، نحوی و منطقی اجزای متن را «انسجام» و هماهنگی کلّی آن ها را در محور عمودی «پیوستگی» نامیدند. اساس این نظریه بر لفظ و معناست و با روشی علمی ثابت می کند که آثار ادبی تا چه حدّ از انسجام و پیوستگی برخوردارند. طبق این نظریه عناصر انسجام بخش متن به سه دستۀ دستوری، واژگانی و پیوندی تقسیم و زیرمجموعه هایی چون ارجاع، حذف، تکرار، باهمآیی، ادات ربط و... را شامل می شوند. سعدی با تسلّط بر زبان فارسی و آشنایی با واژگان و ظرفیّت های آن، در حکایت های منظوم و منثور خود از شگردهای انسجامی به نحو مطلوبی بهره برده است. عناصر انسجام بخش در حکایات بلند او چشمگیر تر است؛ زیرا انسجام در این حکایات ضرورت بیشتری دارد. در این پژوهش شگردهای سعدی در کاربرد عناصر انسجام آفرین در دو حکایت بلند منظوم و منثور او بررسی و تحلیل گردیده است. حکایت های مورد بررسی یکی باب سوم گلستان حکایت جوان مشت زن و دیگر باب نخست بوستان حکایت تدبیر و تأخیر در سیاست است. براساس نتیجۀ پایانی سعدی به عناصر انسجام آفرین متن، به ویژه در حکایت های بلند توجه داشته است، از بین آن ها عناصر ارجاع، تکرار و باهمآیی (تناسب) را بیشتر به کار برده و در آفرینش انسجام در متن حکایت های خود موفق عمل کرده است.    

Cohesive elements of the text In two long anecdotes from Sadie,s Bustan and Golestan According to Halliday and Hassan's theory

Nowadays, Halliday’s role-playing linguistic theory is widely applied in the analysis and critique of literary texts. In 1985, he and his wife, Roghayeh Hassan, proposed the theory of "text coherence." The semantic, verbal, syntactic, and logical connection of the components of the text was called "coherence" and their general harmony in the vertical axis was called "coherence". The theory is based on words and meanings which proves how coherent literary works are in a scientific way. According to this theory, the cohesive elements of the text are divided into three categories including grammatical, lexical, and conjunctional. Besides, it has sub-categories such as reference, deletion, repetition, consonance, and relational device. Mastering the Persian language and familiarity with its words and capacities, Sadie has used coherent techniques in his poetic and prose stories in a desirable way. The cohesive elements in his long anecdotes are more striking, since coherence is much more necessary in these anecdotes. The present study aims to analyze Sadie’s tricks in using cohesive elements in his two long anecdotes including Golestan (Chapter 3, the story of a young boxer) and Bustan (Chapter One, the story of prudence and delay in politics). The findings reveal that Sadie paid attention to the cohesive elements of the text, especially in long anecdotes.      

تبلیغات