آزادی اجتماعی از منظر محمد عبده، سید قطب و علامه طباطبایی (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
موضوع مقاله ی حاضر بررسی و مقایسه ی مفهوم آزادی اجتماعی در آراء محمد عبده، سید قطب و علامه طباطبایی و مبتنی برتفاسیر قرآن آن ها می باشد می باشد. در واقع، هدف اصلی مقاله نیز در همین راستا بوده و آن این است که به هر یک از متفکران مذکور (نحوی نطبیقی و مقایسه ای) در تفاسیر قرآن خویش، آزادی اجتماعی را چگونه تعریف کرده اند؟ در این راستا با استفاده از رویکرد مفهومی و مطالعه ی موردی اسناد، مفهوم آزادی اجتماعی به عنوان مفهومی متجدد، در آیات مربوط به امر به معروف و نهی از منکر، جهاد، اقلیتهای مذهبی و... بررسی و نتایج آن از هر سه تفسیر با یکدیگر مقایسه شده است . تفسیر المنار نوشته محمد عبده با رویکردی عقل گرایانه و تجربی تفکری لیبرال نسبت به آزادی اجتماعی داشته و در مقابل دو مفسر دیگر، یعنی سید قطب و علامه طباطبایی رویکردی حداکثری نسبت به اسلام داشته و آزادی اجتماعی را در قالب قوانین اجتماعی اسلام معتبر می دانند. البته این دو مفسر نیز با یکدیگر تفاوتهایی در موضوع آزادی اجتماعی دارند. علامه طباطبایی و سید قطب معتقدند که احکام اسلامی باید در زمین اجرا شود و وجود غیر مسلمان خارج از حیطه اسلامی و اقتدار آن به رسمیت شناخته نمی شود و غیر مسلمانان باید تحت حاکمیت اسلام باشند، با این تفاوت که علامه برخلاف قطب، آزادی عقیده برای مشرکین را معتبر نمی داند و اهل کتاب حق حضور و پرداخت جزیه در جامعه اسلامی و آزادی عقیده دارند.Social freedom from the point of view of Mohammad Abdo, Seyyed Qutb and Allameh Tabatabai with an emphasis on the interpretations of al-Manar, in the shadows of the Qur'an and al-Mizan.
The present study seeks to study the concept of social freedom and its comparative study in three interpretations of Al-Manar, Fi Zalal Al-Quran and Al-Mizan. Using a conceptual approach and a case study of the documents of the concept of social freedom as a modern concept, in verses related to the three issues of enjoining the good and forbidding the evil, the necessity of jihad and non-compulsion in religion were examined and the results of all three interpretations were compared. Tafsir al-Manar by Muhammad Abduh, with its empirically rationalist approach to liberal thought, relates social freedom to two other commentators. Seyyed Qutb and Allameh Tabatabai have a maximum approach to Islam and consider social freedom valid in the form of Islamic society. With a liberal view, Mohammad Abdo is on one side of the spectrum, and Allameh Tabatabai, by accepting social freedom within the limits of Islamic law, is in front of Mohammad Abdo, and Seyyed Qutb is close to Allameh, with a slight difference.