بررسی تطبیقی دیدگاه زرکشی و سیوطی در نحوه دلالت استقلالی یا مجموعی وجوه اعجاز قرآن (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
از مسائل مهم در اعجازشناسی قرآن، مسئلهٔ نحوهٔ دلالتِ وجوه اعجاز است و آن معطوف به این پرسش است که دلالت این وجوه بر اعجاز قرآن به صورت استقلالی و انفرادی است یا مجموعی؟ قرآن پژوهان عموماً یک یا چند وجه اعجاز را وافی در دلالت اعجاز می دانند. زرکشی قول تحقیق را در دلالت مجموعی وجوه اعجاز قرآن می داند، اما سیوطی دلالت یک وجه را به تنهایی و مستقلاً برای اعجاز قرآن کافی می داند. در این نوشتار با رویکرد تحلیلی توصیفی به صورت مقایسه ای، روش اعجازشناسی زرکشی و سیوطی محل تأمل قرار می گیرد و به نقد و بررسی دیدگاه زرکشی مبنی بر دلالت مجموعی اعجاز قرآن می پردازیم. زرکشی از سویی به دلالت مجموعی وجوه اعجاز قرآن قائل شده و دلالت یک وجه یا حتی چند وجه با هم را برای اعجاز، وافی به مقصود نمی داند و از طرفی برای تعداد آن هم عدد واحدی قائل نیست. امری که با تأمل و درک همهٔ ابعاد آن، درک تحقق اعجاز را متعذر به نظر می رساند. در حالی که سیوطی با نامحدودخواندنِ وجوه اعجاز، ادراک پذیری وجوه و توجه به اعجاز تأثیری قرآن، دلالت انفرادی و استقلالی هریک از وجوه را پذیرفته است؛ ازاین رو قرائت وی از انسجام و هم گرایی بیشتری برخوردار است.A Comparative Study of Zarkishī and Sīyūṭī's Views about Independency or Collectivity Denotation of the Quran's Miracle Aspects
Regarding the miraculous character of the Quran, one of the important issues is how its different aspects indicate the inimitability of the Quran, i.e., do they signify it individually and independently or collectively? Quranologists generally believe that one or more miracle aspects of the Quran are sufficient for proving its inimitability. In this regard, Zarkishī believes in the collectiveness of the miracle aspects, while Sīyūṭī considers one aspect alone and independently to be sufficient. By using the descriptive-analytical approach, in this writing, Zarkishī and Sīyūṭī's miracleology method have been studied comparatively. Also, Zarkishī 's view about the collectiveness of the miracle aspects has been analyzed and criticized. On the one hand, Zarkishī believes in the collectiveness of the miracle aspects and does not consider one or even several miracle aspects to be sufficient for indication of the inimitability, but on the other hand, he does not assign a specific number for them. By considering and understanding all dimensions of this issue, it seems impossible to realize the inimitability in this way. Still, by considering the unlimited number of the miracle aspects, their perceptibility, and the effectiveness miracle of the Quran, Sīyūṭī has accepted the independency and individuality of each miracle aspect. So, his view has more coherence and convergence.