روش «تحلیل محتوا» سابقه ای طولانى دارد که آثار آن را می توان در تحلیل کتب آسمانی مانند انجیل و قرآن کریم مشاهده کرد؛ اما به صورت علمى در قرن اخیر و با بررسى و تحلیل مطبوعات دنبال شده و به حوزه های گوناگون علمى گسترش پیدا کرده است. این روش را «مطالعه عینى، کمّى و نظام مند فراورده های ارتباطى (محتواى آشکار پیام) براى رسیدن به تفسیر پیام» تعریف کرده اند. تحلیل محتوا در تحقیقات حوزه علوم رفتاری و به ویژه علوم تربیتی برای دسترسی به نظریه ها و دیدگاه های مناسب برای حل مسئله بسیار تعیین کننده است. با توجه به گسترش این روش شناسی و اهمیت و تأکید بر روش های آمیخته، کاربران با دشواری هایی در تشخیص و کاربست مراحل گوناگون این روش ها مواجه اند. بدین روی این دغدغه در پژوهشگران به وجود آمد که شاید بتوان با یک تحلیل روش شناسانه و مطالعه و بررسی منابع روش شناسی موجود در مقالات و کتب، روش «تحلیل محتوا» را با اتقان و وضوح بیشتری معرفی کرد. این مسئله موجب شد ابتدا روش مزبور به دقت مطالعه شود، منابع شناسایی و جمع بندی گردد و مطابق مراحل روش «فراتحلیل» متن، یک نوشته اصلی به مثابه متن پایه تعیین گردد و تمام مقالات و نوشته های موجود گردآوری، مطالعه و با متن پایه تطبیق داده شود. در نهایت با پالایش منابع گردآوری شده، منابع مرتبط انتخاب و نقاط مشترک در منابع تصریح و مشخص شده و با این نگاه روش شناسی تحلیل محتوا بازپردازش و تکمیل گردیده است.