رهیافت مصلحت گرایی در تصمیم گیری سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران؛ بررسی فرایند پذیرش قطعنامه 598 (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
طبق آموزه های رشته های علوم سیاسی و روابط بین الملل، دولت ها تنها بازیگرانی هستند که همزمان بر چهار عنصر جمعیت، قلمرو، حکومت و حاکمیت تسلط دارند. این بازیگران برای پیگیری اهداف خویش در خارج از مرزهای ملی، مدیریتی را اعمال می کنند که سیاست خارجی نامیده می شود و یکی از اجزای حائز اهمیت این عرصه، تصمیم گیری هایی است که با هدف ارتقای جایگاه، تقویت قدرت و کسب منافع صورت می گیرند. تصمیم گیری در سیاست خارجی تحت تأثیر عوامل انسانی، مادی، هنجاری و الگوهای متعددی قرار می گیرد و جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان یک بازیگر دولتی از این قاعده مستثنی نیست. اما علاوه بر الگوهای عام؛ ویژگی های خاص سرزمینی، فرهنگی، تاریخی، جمعیتی و ...؛ می تواند سیاست خارجی و نحوه تصمیم گیری بازیگران را از همدیگر متمایز کرده و رهیافتی خاص را برای هرکدام از آنان رقم بزند. پژوهش حاضر با بهره گیری از نظریه اسلامی سیاست خارجی، در پی تبیین علّی روابط میان متغیرهایی که به شکل گیری رهیافت «مصلحت گرایی» در تصمیم گیری سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران منجر شده اند. از این رو؛ مقاله به دنبال واکاوی ابعاد این پرسش برآمده که «ماهیت رهیافت مصلحت گرایی و ضوابط حاکم بر اجرای آن در تصمیم گیری سیاست خارجی چیست؟». در جستجوی پاسخ؛ این فرضیه رخ نموده است که مصلحت گرایی در حوزه تصمیم گیری سیاست خارجی معطوف به مفهوم سه وجهی «حفظ نظام» بوده و تحقق آن را از طریق ابزارهای رفع تزاحم و حل تعارض میان اهداف متنوع به منظور دفع ضرر و بیشینه سازی منفعت برای عموم جامعه، در حوزه سیاست خارجی تعقیب می کند.The approach of expediency in foreign policy decision-making of the Islamic Republic of Iran; Examining the adoption process of United Nations Security Council Resolution 598
According to the teachings of political science and international relations, governments are the only actors who simultaneously dominate the four elements of population, territory, government and sovereignty. In order to pursue their goals outside the national borders, these actors apply management which is called foreign policy, and one of the important components of this field is the decisions that are made with the aim of improving the position, strengthening the power and gaining benefits. Decision-making in foreign policy is influenced by human, material, normative factors and numerous patterns, and the Islamic Republic of Iran as a government actor is not exempt from this rule. But in addition to general patterns; special territorial, cultural, historical, demographic characteristics, etc.; It can distinguish the foreign policy and decision-making methods of the actors from each other and establish a special approach for each of them. The current research, using the Islamic theory of foreign policy, seeks to explain the causal relationships between the variables that have led to the formation of the "expediency-oriented" approach in the decision-making of the foreign policy of the Islamic Republic of Iran. therefore; The article seeks to analyze the dimensions of this question, "What is the nature of expediency approach and the rules governing its implementation in foreign policy decision-making?". In search of answers; This hypothesis has occurred that expediency in the field of foreign policy decision-making is aimed at the three-faceted concept of "maintaining the system" and follows its realization through the means of eliminating conflicts and resolving conflicts between various goals in order to avoid harm and maximize benefits for the general society in the field of foreign policy.