نویسندگان: مرتضی نورایی

کلید واژه ها: مدرن پسامدرن تاریخ نگاری تاریخ نگری

حوزه های تخصصی:
شماره صفحات: ۵۹ - ۳۷
دریافت مقاله   تعداد دانلود  :  ۱۵۶

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸

چکیده

چرخش ضرورت های اجتماعی از میانه قرن 19، به  دگرگونی هایی اساسی در تاریخ نگری و تاریخ نگاری انجامید.   شتاب این تغییرات در گذار از سده 20 در سه پارادایم اساسی، قابلیت تعریف و سازماندهی یافت.  برخی از مورخان معتقدند: در روند بازیابی گذشته، می توان آن را کم وبیش بازسازی کرد (re-Construction). برخی گفته اند: چنین کاری  از نظر حجم و شمار رخدادها میسر نیست. به این دلیل کار مورخ به نوعی ساختن (Construction) با الهام گیری از گذشته است. الهامی که گاه با گفتمان های حال یا آینده مرتبط است و در بهترین شرایط به اصل واقعه نزدیک است. چنین زمینه ای اسباب کلان نظریه نگاری total explanation & history) (در تاریخ و  نفوذ ایدئولوژی به عرصه تاریخ نگاری را فراهم ساخته است. گروه سوم بر مبنای همان تردید، معتقدند شالوده شکنی  (de-Construction) راه را برای فهم بیشتر و بهتر گذشته ممکن تر می سازد. کوشش بر آن است با تکیه بر منابع اصلی، هر یک از قالب های مذکور و برون دادهای آن ها، معرفی، مقایسه، تحلیل و ارزیابی شود. چنین تمهیداتی روش شناسانه، موقعیت تاریخ نگاری ایران را در جهان دیگران روشن می کند. شاید این نقطه عزیمتی برای برون رفت از پاره ای انسداد های تاریخ نگارانه نیز باشد.

An Introduction to the Methodology of History: The Modern World and Beyond

The shift in societal needs from the mid-19 th century led to major changes in historiocism and historiography. From the 20 th century onwards, the pace of these changes could be determined and organized in three main paradigms. Some historians believe that the past may be reconstructed in the process of being reproduced. Others have stated that such a practice is impractical duo to the number and magnitude of events. Therefore, the historian’s purpose is to somehow construct the events, inspired by the past. Such an inspiration is sometimes related to present or future discourses. At its best, it is close to the heart of the matter at hand. This setting has laid the foundations for total explanation and adopting some ideology in the field of history. The third group of scholars are skeptical and believe that deconstruction is a better practice in understanding the past comprehensively. The present study draws on major resources and aims to introduce, compare, analyse, and evaluate each of these models and their findings. Such methodological arrangements highlight the status of Iranian historipgraphy. Hopefully it would offer a good starting point towards departing from some of the dead-ends in the field of historiography.

تبلیغات