چکیده

یکی از سرسخت ترین بت هایِ درونی که به عنوان مادر تمامی اعمال ناپسند اخلاقی و مانعی بس بزرگ و نیرومند در سیر و سلوک آدمی شناخته می شود، «نفس اماره» است که به سادگی نمی توان از چنگال مکر، ترفند و شرارت های او رهایی یافت. موضوع نفس اماره، حضور پُر رنگی در مثنوی معنوی دارد؛ ولی شیوه بیانی مولانا در مثنوی (تداعی- گویی و جرِّ جرّار کلام)، منجر به پراکندگی مطالب و مانع شناخت دقیق مخاطبان از اندیشه جامع وی نسبت به آن گردیده است. در این پژوهش، با جمع تمامی ابیات پراکنده موضوع نفس اماره در مثنوی و تحلیل آنها بر اساس خود مثنوی، این نتیجه حاصل شد که برخلاف پریشانیِ بیانی و پراکندگی ابیات، مثنوی دکانِ وحدت و انسجام فکری و معنایی است و مولانا در اثر خود می کوشد تا تصویر کاملی از اندیشه خود نسبت به موضوع «نفس اماره» را به عنوان یکی از موضوعات کلیدی و پُر تکرار عرفان و اخلاق اسلامی، به نمایش بگذارد. همین انسجام معنایی باعث شده تا وی جدا از یادکردِ ویژگی ها و اوصاف منفی نفس اماره و به میان آوردن مضرات اخلاقی متعدد و برحذر داشتن افراد از پیروی از آن، به شیوه هایی همچون: بی اعتنایی به خواست نفس اماره و تقوا ورزیدن، نماز و طاعت، جوع و گرسنگی، پیمان بستن با خدا، دوری از صفات جسمانی، یاری جستن از اولیای الهی، ذکر حق، فضل ایزد، توفیق و اراده و قدرت خدا و... نیز برای رهایی از این دوزخ هفت دَر اشاره کند تا سالکان و گرفتاران بتوانند با تزکیه و تهذیب و دفع این دشمن درونی، به مدارج بالا صعود کنند و به مقام فنا و وصال حق برسند.

تبلیغات