گفتمان ها مجموعه ای ازنشانگان می باشند که به دنبال قدرت یابی هستند وعناصر به واسطه نشانه مرکزی به دنبال رسیدن به هژمونی می باشند تا زمانی که مفصل بندی محقق نشود هژمونی نیز تحقق پیدا نمی کند از این روی هر گفتمان و فرهنگ سیاسی در پرتو غیریت سازی و تعریف هویت برای خود به دنبال رسیدن به هژمونی است این فرایند منجر به تنازع و تقابل می شود فرهنگ سیاسی محصول ساخت گفتمانی است خرده فرهنگ های مختلف در یک زنجیره هم ارزی در چارچوب یک فرهنگ سیاسی به جامعیت می رسند و در مقابل غیر خود صف آرایی می کنند از این منظر گفتمان به مثابه ظرف و فرهنگ سیاسی به مثابه یک مظروف عمل می کند که محصول آن تجلی هویت می باشد گفتما ن حاکم و غالب که به هژمونی رسیده است خود مولد فرهنگ سیاسی همجنس خود می باشد که این فرهنگ سیاسی هویت را شکل می دهد و هویت تابع گفتمان هژمون و فرهنگ سیاسی است که در ساخت اجتماعی نهادینه می شود از این روی سازه های فرهنگی و هویتی به عنوان موتور محرکه رفتار یک دولت در سطح داخلی و خارجی محسوب می شود در سطح داخلی و خارجی جهت گیری ها تعریف می شود و این هویت است که ما را به دیگران و دیگران را به ما معرفی می کند بنابراین گفتمان ،فرهنگ سیاسی و هویت در پرتو غیریت سازی کارکردهای خود را انجام می دهند. گفتمان ، فرهنگ سیاسی ، سیاست خارجی ، هویت ،غیریت سازی