آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۶

چکیده

وقتی سخن از اسطوره به میان می آید، در باور همگان، موجودات عجیب و اسطوره ای از جمله اژدها در اذهان تداعی می گردد که در حوزه جامعه شناختی ملل مختلف در گذشته نقش مهمی داشته است. موجودی اهریمنی و پلید که در بسیاری از باورهای اسطوره ای و فرهنگی ملل مختلف حضوری چشم گیر داشته است. هدف محقق در این نوشتار بررسی جامعه شناختی پیکرگردانی اژدها در شاهنامه فردوسی و متون حماسی ایران است. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتاب خانه ای است. حاصل این پژوهش نشان می دهد که در فرهنگ جامعه ایرانی در دوره باستان، اژدها نماد از شر و بدی است و تقریباً در فرهنگ اساطیری تمام ملل از جمله ایران، دارای خاصیت پیکرگردانی است و با توجه به شرایط و زمان خود می تواند به موجودات دیگر تبدیل شود که این موضوع از جنبه جامعه شناختی حائز اهمیت است. چرا که این مسئله در جامعه ای که فرهنگ آن بر اساس فرهنگ اساطیری شکل گرفته می تواند بینش اساطیری آن را ار ارتباط با جامعه انسانی انعکاس دهد. اژدها خود تغییر یافته از مار است و در متون حماسی معمولاً به انسان در نقش ضحاک، به ابر سیاه ، فریدون و جمشید تبدیل می شود. این موجود پلید تقرباً در تمام جوامع بجز چین کاری جز از بین بردن انسان ها ندارد، در بعضی موارد هم از خوی اهریمنی خود فاصله می گیرد و از آسیب انسان ها دست برمی دارد. ولی با این حال اژدها در فرهنگ و باورهای عامیانه ایران که در تعامل با جامعه نیز هست، باز همان سیر اهریمنی خود را طی می کند.

تبلیغات