رویکردِ غیر تخریبی در باستان شناسی به انگیزه نگه داشتِ بازمانده های پیشینیان برای آنان که پس از ما می آیند و آیندگان ما هستند، امری بایسته و بی گمان خردمندانه تر از به کارگیری روش های ویرانگر است. یکی از روش های غیر تخریبی، بررسی های توپوگرافی است که کمک های ارزشمند و بسزایی به باستان شناسان در پژوهش های میدانی می کند. در بررسی های توپوگرافی یک نقشه بردارِ باستان شناس، به همه فرورفتگی ها و برجستگی های موجود در محوطه و چگونگی پیوند آن ها با انسان می پردازد. مانده های دیوارها و ساختارهای معماری، بازمانده های گورها و اجاق های باستانی، برون زدِ تخته سنگ های بزرگ در تپه های باستانی، مانده های کانال های ساخته شده در گذشته و امروز محوطه، گستره های گردهماییِ تکه های سفال و سنگ، و روی هم رفته، کم ترین شیب ها و کوچک ترین پدیده ها از دیگر نکته های برجسته و درنگ کردنی است و همگی آن ها به کمک جی پی اس برداشت می شوند. از سویی، به گمان بسیاری از پژوهشگران، پاسارگادِ بناشده در روزگار کورش بزرگ و جانشینانش، فراتر از محوطه ای بوده که امروزه برای ما دانسته شده است. اگر به پاسارگادِ هخامنشیان همچون پازلی نگریسته شود، بی تردید کنار هم نهادنِ تکه های این پازل، نیازمند انجام پژوهش های باستان شناسی در روستاها و محوطه های پیرامون آن است. یکی از این محوطه ها، تپه باستانیِ جای گرفته در شرقی ترین بخش روستای دهنو است. در سال 1396 خورشیدی، تیم بررسی های توپوگرافی هیأت مشترک بررسی های باستان شناسی ایران–فرانسه؛ به پژوهش های میدانی در این محوطه پرداخت. در این نوشتار، با کمک نگاره ها و نقشه های توپوگرافی، به بازگویی بررسی ها و چگونگی انجام آن ها در محوطه، پرداخته شده و از پژوهش های کتابخانه ای برای آشنایی با مفاهیم پایه ای بهره برده شده است. برآیندها، نشان از استقرار در تپه باستانی در دوره اسلامی دارند ولی برای آگاهی از این که تپه دهنو باید در کجایِ پازل پاسارگادِ هخامنشیان قرار داده شود، نیاز است تا پژوهش ها و بررسی های بیشتر در این محوطه و دیگر پهنه های پیرامونی صورت گیرد.