آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۶

چکیده

      شاهنامه از دیدگاه ایرانیان کتاب سیاست و جهان داری است و از طریق به تصویر کشیدن سرگذشت پهلوانان و پادشاهان، در واقع به دنیاپرستان و بی دادگران درس عبرت می دهد و آنان را از بادافره گناهان و ستم هایشان آگاه می سازد. در این مقاله بر آنیم که چگونگی شکل گیری حکومت ها را از ابعاد گوناگون نظیر فرّه ایزدی، فرّه شاهی (وراثت و گردش و انتقال خون در نسل پادشاهی)، قدرت و داشتن پشتوانه و پایگاه اجتماعی به عنوان نقش های مؤثّر در ایجاد حکومت ها، به ویژه بررسی تقابل قدرت و وراثت را در بیش از پنجاه پادشاه مورد بررسی قرار دهیم. محور اصلی پایه های حکومت در شاهنامه ، قدرت و انواع تجلیّات آن است. به بیان دیگر، شاهنامه نبردِ قدرت هاست؛ یعنی نبرد داد و بی داد است. در شاهنامه بنا به عقاید بعضی از قبایل، بسیار تأکید شده است که زنان، چه در جای گاه پادشاهی و چه به عنوان ملکه، ناقل وراثت و خون پادشاهی و قدرت در ساختار فرمان روایی اند که رگه هایی از رسم کهن مادرسالاری را در آن می توان دید و در این مورد، زن بیش تر در نقش مادر، دختر یا خواهر، عامل انتقال وراثت بوده است مانند ازدواج ضحّاک با خواهران جمشید، داستان سیاوش و داستان مخالفت سرو، پادشاه یمن، با ازدواج دخترانش با پسران فریدون. نگارندگان به روش تحلیلی و تطبیقی به بررسی و تطبیق دوره های پادشاهی و تقابل قدرت و وراثت به عنوان یکی از پایه های حکومت آنان پرداخته اند.

تبلیغات