چکیده

در نگاه ارسطو هر عاطفه یا خواست یا رفتاری به شرطی فضیلت مندانه است که در میانه دو حد افراط و تفریط قرار داشته باشد؛ یعنی حد وسط باشد. از سویی، از منظر ارسطو، فضیلت جزء جدایی ناپذیر سعادت است؛ چون وی سعادت را فعالیت نفس در انطباق با فضیلت کامل می داند. منظورش این است که صرف داشتن صفات و ملکاتی شایسته برای سعادت کفایت نمی کند؛ بلکه باید فضایل در زندگی بروز و ظهوری عینی داشته باشند و در رفتار خود را نشان دهند. بدین ترتیب فضیلت و به تبع آن حدوسط در نظام اخلاقی ارسطو نقشی قاطع ایفا می کند و تضعیف آن به تضعیف کلیت نظام اخلاقی وی می انجامد. این آموزه در طی تاریخ بسیار اثرگذار بوده و اغلب متفکران مسلمان و مسیحی آن را پذیرفته اند. با این همه، برخی از فلاسفه بر آن نقدهای جدی وارد ساخته اند. در روایت رایج، حد وسط قاعده ای است که بنا است در هر وضعیت با رجوع به آن و استمداد از آن، رفتار یا احساس یا خواست فضیلت مندانه تشخیص داده شود. بیشترین نقد متوجه این روایت است و از همین رو است که به تفصیل بیشتری به آن خواهیم پرداخت. به دلیل این نقدها برخی آن را یکسره رد کرده اند؛ اما برخی رد یکسره آنرا منصفانه ندیده و روایت های معتدل تری از آن عرضه کرده اند تا این نظریه بتواند در برابر این نقدها تاب آورد. آنها گفته اند قصد ارسطو از قاعده حد وسط، نه ارائه قاعده و راه کار عملی و کاربردی، بلکه تنها تحلیل مفهومی فضیلت بوده است. در این مقاله این رأی هم رد می شود و این احتمال مطرح می گردد که بسا مقصود ارسطو از قاعده حد وسط، نه ارائه یک راه کار در حوزه عمل اخلاقی و نه تعریف فضیلت بوده است، بلکه این قاعده و توضیحات مرتبط با آن می تواند نشانه ای از گرایش ارسطو به اخلاق وضعیت باشد.

تبلیغات