ماندن در گذشته و فقط برای مردگان حرف زدن یا رفتن به آینده بدون میراث و با گسست از گذشته غالباً به تفریط و افراط در اندیشه و رفتار منجر می گردد؛ پس برای درامان ماندن از افراط و تفریط باید نقطه عزیمت را «حال» گرفت و با دقت به گذشته و آینده «حال» را ساخت؛ بنابراین ساختنِ حال یا ساماندهی زندگی اجتماعی و سیاسی مسئله ما است و قصد داریم راه برون رفت از این مسئله را با کمک اندیشه و تجربه زیستی ای که اندیشمندان شیعی داشته اند، بیابیم؛ از این رو نویسنده در این مقاله تلاش دارد با روش تحلیل محتوای کیفیِ برخی از آثارِ پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی، به پاسخ این پرسش بپردازد که «مطالعات سیاسی شیعه چه تأثیری در ساماندهی زندگی اجتماعی و سیاسی» داشته است و فرضیه اش نیز این بوده که اندیشمندان شیعی با عنایت به سامانِ اجتماعی- سیاسی به میدان آمده و با احیا و بازسازی اندیشه اجتماعی-سیاسی در این راستا قلم زده اند. نتایج و یافته های تحقیق نیز این است که مباحث مطرح شده در قالب مباحثِ توحید سیاسی، جنگ و صلح، سیاست و حکومت، فرد و دولت، امر به معروف و نهی از منکر، عقل و وحی، جبر و اختیار، و عدالت، مباحثی بوده اند که اندیشمندان شیعی با پیگیری آن همیشه تاریخ در ردیف مردان اندیشه سیاسی قرار گرفته اند و بر ساماندهی زندگی اجتماعی و سیاسی تأثیرات خاصی داشته اند.