قرآن کریم در آیات 83 تا 98 سوره کهف به شخصیت ذوالقرنین اشاره کرده است. یافتن مصداق واقعی ذوالقرنین همواره دغدغه مفسرین و قرآن پژوهان بوده است. ابو الکلام آزاد با تتبع در تورات و بررسی تاریخ ایران باستان به این نتیجه رسیده که کورش کبیر پادشاه ایران همان ذوالقرنین قرآن است. فرازهایی از کتاب مقدس، دیهیم شاخ گونه تندیس دشت مرغاب، جنگ های کورش کبیر در ناحیه شمال، جنوب و شرق ایران به همراه رفتارهای بعضاً ملایمت آمیز او با دشمنان مغلوب به ویژه خدماتش به یهودیان بابل را از جمله شواهد همسان انگاری کورش با ذوالقرنین می داند. وی با اشاره به عبارت هایی از تورات و زرتشتی بودن هخامنشیان بر موحد بودن کورش صحه می گزارد. هرچند برخی شواهد ارائه گردیده علی الظاهر بر ویژگی های ذوالقرنین در قرآن قابل تطبیق است ولی مواردی همچون مسأله موحد بودن کورش به خدای یکتا و ایمان وی به معاد، عدم رفتار عدالت آمیز با مجرمان و ثبت نشدن بنای سد آهنی به نام کورش در منابع تاریخی از مهم ترین مسائلی است که آشکارا بر نظریه همسان انگاری کورش کبیر با ذوالقرنین قرآن خدشه وارد می کند. این مقاله ضمن بررسی دیدگاه ابوالکلام و نقد آن بر نارسایی شواهد ارائه شده و وجود تفاوت آشکار بین ذوالقرنین و کورش تأکید می کند.