پژوهش حاضر به مشخص کردن چگونگی تأثیر فقه امامیه بر وضعیت زنان در نظام خانواده از آغاز دورۀ قاجار تا دوران مشروطه می پردازد، و نتایج حاصل از آن می تواند به فهم جنبه هایی از واقعیت های زندگی جامعۀ زنان در ایران عهد قاجار کمک نماید. این پژوهش با رویکرد تاریخی و به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از داده های کتابخانه ای، روند استقرار اندیشۀ فقهی امامیه در ایران، وضعیت زنان دورۀ قاجار در نظام خانواده، جایگاه خانوادگی زنان در گفتمان فقهی شیعه، و رابطۀ میان فقه امامیه و وضعیت خانوادگی زنان در عصر قاجاریه را مورد بررسی قرار می دهد. جامعۀ اسلامی ایران در حوزۀ نظام خانواده از احکام فقهی امامیه به عنوان اندیشۀ مسلط اجتماعی پیروی می کردند، و عرف وعادات قادر نبودند که در تقابل با اصول مذهبی قرار گیرند؛ چنان که احکام اجتهادی-اختصاصی زنان با ارجاع به آیات وروایات مورد استناد فقها قرار می گرفتند. زنان در نظام خانوادۀ قاجاری از جایگاه فرودست تری نسبت به مردان برخوردار بودند. فقه امامیه که در جامعه تنها نقش همسری و مادری را به زنان اختصاص می داد، مرجع ترسیم احکام خود را خداوند و هدف آن را تأمین سعادت خانواده و اجتماع و اجرای عدالت می دانست و جامعه و حکومت را در عدم پذیرش این قوانین، نامشروع قلمداد می کرد. پیروی از احکام فقهی از برخی جهات از نتایج سودمندی در روابط اعضای خانواده برخوردار بود، اما از سوی دیگر در بسیاری موارد اندیشۀ فقهی در دستیابی به برخی اهداف منسوب به احکام خود ناموفق عمل می کرد. با توجه به عدم موفقیت فقه امامیه به عنوان اندیشۀ مسلط اجتماعی در دستیابی به اهدافش از یک سو و موقعیت پست تر زنان در نظام خانوادۀ قاجاری ازسوی دیگر، این اندیشه در فرودستی جایگاه خانوادگی زنان در دورۀ قاجاریه تأثیرگذار بود.