با توجه به نقش حیاتی جریانات نقدی آتی در مدل های ارزشیابی سهام، توان پرداخت بدهی و .... پیش بینی جریان های نقدی و تغییرات آن به عنوان یک رویداد اقتصادی، از دیرباز مورد توجه پژوهش گران، سرمایه گذاران، م دیران، تحلیلگ ران م الی و اعتباردهندگان بوده است. امروزه روشن است که سرمایه گذاران احتمالی می توانند اطلاعاتی در خصوص عامل اقتصادی دوره آتی و بخش ناپایدار (موقتی) از اجزاء جریانات نقدی آتی را از اقلام تعهدی استخراج نمایند. تعیین اینکه کدام یک از اقلام تعهدی این اطلاعات را ارائه می دهد بستگی به این دارد که آن قلم تعهدی جریانات نقدی آتی و یا گذشته را با عامل اقتصادی دوره جاری همتراز نموده و یا اینکه با دوره جاری و یا گذشته ارتباط دارد؛ بنابراین هریک از انواع اقلام تعهدی دارای یک ضریب متفاوت در پیش بینی جریانات نقدی آتی می باشد. هدف مقاله حاضر این است که با استفاده از مدل بارث و همکاران (2016) و گردآوری شواهد تجربی مشخص گردد که آیا تفکیک اقلام تعهدی بر اساس نقش آن ها در همترازی وجه نقد باعث افزایش توانایی آن ها در پیش بینی جریانات نقد آتی خواهد شد یا خیر؟ شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و فرابورس به عنوان جامعه آماری تحقیق منظور شدند و با توجه به شرایط در نظر گرفته شده، تعداد 184 شرکت در دوره زمانی 10 ساله بررسی شدند. برای آزمون فرضیه تحقیق از مدل های رگرسیونی ترکیبی چند متغیره با استفاده از نرم افزار ایویوز استفاده شد. مدارک تجربی ایده اصلی مقاله را بر این مضمون که تقسیم بندی اقلام تعهدی بر اساس نقش آن ها در همترازی وجه نقد توانایی آن ها را در پیش بینی وجه نقد را افزایش می دهد، در تعداد معدودی از صنایع تأیید می کنند.