مقالات
حوزه های تخصصی:
تصمیمات مرتبط با تقسیم سود، به عنوان یکی از سیاست های راهبردی در اداره شرکت ها، تحت تاثیر ساز وکارهای نظام راهبری شرکتی قرار دارد. از این رو، هدف این پژوهش بررسی تاثیر ساز وکار های نظام راهبری شرکتی نظیر ساختار مالکیت و ترکیب هیأت مدیره بر سیاست های تقسیم سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. نمونه مورد بررسی شامل 106 شرکت طی سال های 1383 الی 1387 می باشد. نتایج آماری حاصل از آزمون فرضیه های پژوهش با استفاده از مدل رگرسیون داده های ترکیبی بیانگر این است که متغیر تمرکز مالکیت دارای ارتباط معنادار منفی با نسبت تقسیم سود است. همچنین، درصد اعضای غیرموظف هیأت مدیره دارای ارتباط معنادار مثبت با نسبت تقسیم سود می باشد. علاوه بر آن، بین درصد مالکیت نهادی، درصد مالکیت مدیریتی، درصد مالکیت خانوادگی، استقلال هیأت مدیره و نسبت تقسیم سود نیز ارتباط معناداری یافت نشد.
اثر افزایش افشای اطلاعات ناشی از اجرای استانداردهای حسابرسی تجدیدنظرشده بر عدم تقارن اطلاعاتی
حوزه های تخصصی:
در پی رسوائی های مالی کشورهای مختلف در سال های اخیر، و پاسخ حرفه ای و قانونی به این رسوائی ها، علاقه به افشای اطلاعات حسابداری و کیفیت حسابرسی در بین دانشگاهیان، سرمایه-گذاران و قانون گذاران افزایش یافته است. از اینرو، این پژوهش با هدف بررسی اثر افزایش افشای اطلاعات ناشی از اجرای استانداردهای حسابرسی تجدیدنظر شده بر عدم تقارن اطلاعاتی انجام شده است. در راستای این هدف، تعداد 71 شرکت از بین جامعه آماری (شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران) که اطلاعات مورد نیاز برای دوره هفت ساله تحقیق (87-81) در مورد آن ها قابل دسترسی بوده است، انتخاب گردید. عدم تقارن اطلاعاتی با معیار اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام مورد سنجش قرار گرفت. به منظور آزمون فرضیه تحقیق، از تکنیک آماری رگرسیون چند متغیره با داده های ترکیبی بهره گرفته شد. آزمون معنی دار بودن مدل ها با استفاده از آماره T و F صورت گرفت. نتایج تحقیق بیانگر عدم تاثیر استانداردهای حسابرسی تجدیدنظر شده بر عدم تقارن اطلاعاتی می باشد.
قابلیت اتکاء سودهای پیش بینی شده مندرج درگزارش های توجیهی افزایش سرمایه
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله، ارزیابی میزان خطای سودهای پیش بینی شده ای است که درگزارش های توجیهی افزایش سرمایه بکار می رود. به منظور انجام این ارزیابی و دستیابی به هدف، اطلاعات مربوط به دارایی ها، بدهی ها، فروش و نسبت های مالی شامل اهرم مالی و نرخ بازده داخلی به عنوان معیارهای ارزیابی عملکرد و همچنین خطای مطلق سودهای پیش بینی شده مندرج درگزارش های توجیهی افزایش سرمایه طی دوره های پیش بینی در بازه زمانی 1386 تا 1388 به عنوان متغیر وابسته مورد آزمون قرارگرفت. نتایج بدست آمده ازآزمون فرضیه های پژوهش نشان می دهد که بین خطای مطلق پیش بینی سود شرکت ها جهت توجیه افزایش سرمایه با متوسط مجموع دارایی ها / فروش، نرخ بازده داخلی، نوع صنعت (تولیدی یاخدماتی) و نوع گزارش توجیهی افزایش سرمایه ( تامین مالی جهت سرمایه درگردش یا تامین مالی جهت طرح های توسعه ای) رابطه معنی دار مشاهده گردید و بین خطای مطلق سودهای پیش بینی شده با نسبت اهرم مالی شرکت ها، سابقه حضور شرکت ها دربورس و اندازه شرکت ها هیچگونه رابطه معنی داری مشاهده نگردید.
رابطه ویژگی های کیفیت سود و عملکرد
حوزه های تخصصی:
تضاد منافع بین تهیه کنندگان اطلاعات و سرمایه گذاران، امکان استفاده از روش های مختلف پذیرفته شده حسابداری و کاربرد سود را در تصمیم گیری ها مورد تردید قرار می دهد که این امر، لزوم بررسی موضوع کیفیت سود را ضروری می سازد. بنابراین در این مقاله "تاثیر ویژگی های کیفیت سود در عملکرد شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران" مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه آماری تحقیق را شرکت های فعال در بورس تهران در دامنه سال های 1380 تا 1387 تشکیل می دهند. در این تحقیق تعداد 63 شرکت به صورت تصادفی انتخاب شده است. براساس نتایج بدست آمده از تحلیل رگرسیون ترکیبی، تاثیر ارزش بازخورد بر متغیر Q توبین و بازده دارایی ها مثبت و معنی دار مشاهده شده است. اما تاثیر ارزش پیش بینی بر متغیر وابسته Q توبین معنی دار نبوده و بر بازده دارایی ها تاثیر منفی و معنی دار مشاهده شده است. نتایج حاکی است که ارزش بازخورد به عنوان شاخص کیفیت سود با شاخص Q توبین و بازده دارایی ها به عنوان عملکرد شرکت رابطه مثبت و معنی داری دارد و در مقایسه با رابطه بین ارزش پیش بینی و شاخص Q توبین و بازده دارایی ها شدیدتر است، زیرا رابطه بین ارزش پیش بینی و شاخص Q توبین معنی دار نبوده و رابطه بین ارزش پیش بینی و بازده دارایی ها با آنکه به صورت منفی معنی دار است اما در مقایسه با رابطه بین ارزش بازخورد و شاخص Q توبین و بازده دارایی ها خفیف تر است. نتایج فوق با حضور متغیرهای کنترل اندازه شرکت، اهرم شرکت و رشد شرکت بدست آمده است.
ارزش نامشهود ایجاد شده توسط واحد تجاری درشرکت های هموارساز و غیرهموارساز سود
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق بررسی تأثیر مدیریت سود مدیریت برارزش نامشهود واحد تجاری با استفاده از شاخص نسبت توبین Q در شرکت های پذیرفته شده دربورس اوراق بهادارتهران طی دوره 1386-1382 می باشد. برای شاخص هموارسازی سود در این تحقیق از شاخص ایکل در سه سطح سود عملیاتی، ناویژه و ویژه استفاده شده است. دراین پژوهش 60 شرکت پذیرفته شده دربورس اوراق بهادار تهران با استفاده ازروش حذف سیستماتیک انتخاب وجهت تجزیه وتحلیل وآزمون فرضیه ها از آزمون همبستگی پیرسون و T مستقل استفاده شد. یافته های این تحقیق حاکی از عدم وجود رابطه معنی دار بین هموار سازی سود وارزش نامشهود با استفاده از نسبت توبینQ می باشد. به عبارت دیگر شرکت ها نتوانسته اند با هموارسازی سود هیچ گونه ارزش نامشهودی برای خود فراهم سازند. از سوی دیگر نتایج نشان می دهد در دو گروه شرکت های هموار ساز و غیر هموار ساز هیچ تفاوت معنی داری در ارزش نامشهود شرکت ها به چشم نمی خورد.
روابط خطی و غیر خطی بین متغیرهای حسابداری و بازده سهام شرکت های صنعت خودرو و ساخت قطعات
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی روابط خطی و غیر خطی بین متغیرهای حسابداری و بازده سهام شرکتهای صنعت خودرو و ساخت قطعات طی سالهای 1382 الی 1387 می پردازد. متغیرهای حسابداری مورد بررسی شامل سه متغیر: سود عملیاتی، سود خالص و جریانات نقدی حاصل از عملیات می باشند. بازده سهام به صورت میانگین پنج ساله برای هر شرکت از اول فروردین هرسال تا آخراسفند هر سال محاسبه شده است. همچنین برای آزمون وجود رابطه بین متغیرها و معنادار بودن مدل های خطی و غیر خطی برآورد شده از تحلیل رگرسیون استفاده شده است. نتایج پژوهش بیانگر وجود رابطه خطی و غیر خطی بین متغیرهای حسابداری و بازده سهام در صنعت خودرو است. البته با توجه به نتایج آزمون، برخی از این مدلها در مقایسه با مدلهای دیگر، بهتر می توانند این رابطه را تبیین کنند. به عبارت دیگر بعضی از مدل های رگرسیونی مانند مدل های غیر خطی توانی و درجه سوم از توانایی بیشتری جهت تبیین بازده سهام برخوردار هستند. همچنین، مدلهای بدون عرض از مبدا نسبت به مدل های با عرض از مبدا، از توانایی بیشتری در قدرت تبیین بازده سهام برخوردار می باشند.
رابطه نظام راهبری شرکت و کیفیت سود با تأکید بر امتیازبندی راهبری شرکت
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی رابطه نظام راهبری شرکت (حاکمیت شرکتی) و کیفیت سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره ی زمانی 1382تا 1388 می باشد. در پیروی از روش امتیازبندی راهبری شرکت براون و کایلور (2006)، راهبری شرکت با استفاده از مکانیزم های دوگانگی وظیفه مدیر عامل، استقلال هیئت مدیره، اندازه هیئت مدیره، مالکیت اعضای هیئت مدیره، مالکیت سرمایه گذاران نهادی، اندازه موسسه حسابرسی، دوره تصدی حسابرس، دوره تصدی مدیر عامل و رعایت قانون تجارت و کیفیت سود بر اساس مدل تعدیل شده جونز با قدر مطلق اقلام تعهدی اختیاری مورد ارزیابی قرار گرفته است. جهت آزمون فرضیه های پژوهش از مدل های رگرسیونی خطی چندگانه (OLS) و تحلیل واریانس (ANOVA) استفاده شد و روش بررسی داده ها به صورت مقطعی می باشد. یافته ها نشان می دهند که بین کلیه مکانیزم های راهبری شرکت مورد استفاده در این پژوهش و کیفیت سود رابطه معنی داری وجود ندارد؛ همچنین بین کیفیت سود (قدر مطلق اقلام تعهدی اختیاری) شرکت های با راهبری شرکتی قوی، متوسط و ضعیف تفاوت معنی داری وجود ندارد.
ساختار سرمایه، میانگین موزون هزینه سرمایه و روند تغییرات آن ها
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، بررسی روند تغییرات نسبت بدهی و میانگین موزون هزینه سرمایه و همچنین بررسی رابطه ساختار سرمایه و میانگین موزون هزینه سرمایه می باشد. طبق نظریه دوم میلر و مودیلیانی (1963) بین ساختار سرمایه و میانگین موزون هزینه سرمایه رابطه خطی و معنی داری وجود دارد، و با افزایش وام دریافتی، هزینه سرمایه کاهش می یابد. تحقیق حاضر به بررسی اطلاعات جمع آوری شده از طریق نرم افزار ره آورد نوین برای 38 نمونه از شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران برای سال های 1379 تا 1388، با استفاده از آزمون تحلیل واریانس و ضریب همبستگی پیرسون پرداخته است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه های تحقیق نشان می دهد که روند تغییرات نسبت بدهی دارای یک روند افزایشی نمی باشد و همچنین روند تغییرات میانگین موزون هزینه سرمایه دارای یک روند کاهشی نیست. همچنین رابطه-ای معنی داری بین ساختار سرمایه و میانگین موزون هزینه سرمایه یافت نشد.