یکی از مباحث دیرپای در تاریخ تفسیر و روش های تفسیری، مبحث تفسیرعلمی است. علاوه بر سیر تحول آن، بررسی نظریات و دیدگاه های مختلف مفسران علمی قرآن در ادوار مختلف به ویژه در عصرحاضر از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و در این خصوص رویکردهای متفاوت به خود دیده است. در این میان طنطاوی بیش از هر مفسر دیگر و الجواهر بیش از هر تفسیردیگری در حوزه مطالعات تفسیرعلمی مطرح شده است. طنطاوی اعتقاد دارد که شناخت قرآن بدون بهره گیری از دانش های نو ممکن نیست. هدف از این پژوهش، تحلیل تفسیر به اصطلاح علمی طنطاوی جوهری است که روزگاری در مجامع علمی به شدت مورد توجه و مراجعه بود. نگرش علمی مؤلف به تفسیر آیات در آن روزگاران، از آن کتاب اثری تأمل برانگیز و مورد توجه عالمان ساخته بود. ولی این جهت به تدریج رنگ باخته و از دیده ها افتاد. از این رو عالمان هرگز آن را به جد به مطالعه نگرفته اند و جایگاه آن را در میان تفاسیر به درستی روشن نکرده اند. برخی از دانشمندان طنطاوی را تحسین کرده اند، در حالی که افراد دیگر از وی انتقاد کرده اند یا حتی وی را فردی خیال پرداز خوانده اند. طنطاوی به هر روش و شکلی مباحث علم جدید را در فهم قرآن به کار می گرفت و تلاش کرد تا نظریات و مسائل علمی بسیاری را بر آیات قرآن تطبیق و تحمیل کند. در نتیجه تفسیر طنطاوی بدان گونه که پنداشته شده است، تفسیر علمی نیست و در خصوص آیات علمی قرآن افراط کرده است. این تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است.