هدف از پژوهش حاضر، واکاوی روایت تجارب زیسته دانشجو- معلمان از تعامل هویت حرفه ای و فلسفه تربیتی شخصی آن ها در دوران دانشگاه است. در این راستا، رویکرد پژوهش، کیفی و ازنوع روایی است و هویت حرفه ای این قشر فرهنگی، متناسب با فلسفه تربیتی شخصی خود آن ها بررسی شده است. ابزار گردآوری داده ها مشتمل بر سیاهه پرسش های بازپاسخ دانشجو- معلمان است و نمونه گیری را به صورت هدفمند و تا رسیدن به اصل اشباع نظری داده ها ادامه داده ایم. بدین منظور، خود زیست نگاری هفده نفر از دانشجو- معلمان دانشگاه فرهنگیان کرمان را ازمیان پنجاه دانشجو- معلم در سال تحصیلی 1394-1395 گرد آورده ایم. در مرحله اجرای پژوهش، نوشته های روایی دانشجو- معلمان را بازبینی و چهارچوب گردآوری روایت ها را درقالب نوعی توالی تقویمی تدوین کرده ایم؛ از این روی، پرسش هایی درخصوص تجربه های قبل، حین و بعداز ورود به حرفه معلمی طراحی و درنهایت، یافته های این روایت پژوهی را با استفاده از الگوی کاترین کارتر (1993) تحلیل و تفسیر کرده ایم. نتایج به دست آمده از بررسی تعامل هویت حرفه ای با فلسفه تربیتی شخصی دانشجو- معلمان را می توان درقالب چهار مقوله اصلی بدین شرح بیان کرد: نوع نگاه فرد به هویت حرفه ای خویش؛ نوع نگاه فرد به هویت حرفه ای خویش ازمنظر عملکرد حرفه ای دیگران؛ نوع نگاه دیگران به هویت حرفه ای فرد؛ نوع نگاه فلسفی فرد به زندگی و حرفه خود. نتایج این پژوهش، الهام بخش نوعی نگاه متفاوت دانشجو- معلمان به شغل و حرفه آینده خود است تا از این طریق به شناختی ژرف تر درباره هویت حرفه ای خویش دست یابند.