آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۱

چکیده

پرسش از چیستی سعادت و چگونگی نیل به آن، اندیشمندان را به آرای متنوعی رهنمون شده است. در این میان، ارسطو با سیر از درون واقعیت انسان و جامعه به سوی آرمان سعادت، ایدهای در خور توجه بر جای گذاشته است. وی سعادت را در فضیلت عقلی و اخلاقی و تحقق آن را به واسطه مدنیالطبعبودن انسان، وابسته به جامعه سیاسی میداند. لذا غایت سیاست، تحقق فضیلت و بهتبع، شادی فرد و جامعه است. توفیق نظم سیاسی در فضیلتمندی شهروندان، وابسته به نظم اقتصادی متناسب است که در دارایی معتدل و معطوف به خیر عمومی تعریف میشود. نظم اقتصادی تجویزی ارسطو، مالکیت خصوصی و میانه در کنار مصرف اشتراکی است، چراکه ثروت بیحد و فقر کمینه، مانع فضیلت و عامل زوال آن است. نمود این نظم اقتصادی متعادل، دولت طبقه متوسط است که به واسطه آن، دوستی، به عنوان فضیلت برتر جامعه سیاسی ظاهر میشود. بدینترتیب ارسطو فضیلتمندی تحققپذیر و فراگیر در بین مردمان را بر فضیلت ناکجاآبادی و نخبهگرایانه افلاطونی ترجیح میدهد.

تبلیغات