در جهان امروز، بین المللی بودن ماهیت علم یکی از اصول جهان شمول توسعه علمی است. به عبارت روشن تر؛ زمانی دانش به دست آمده در یک کشور به عنوان علم شناخته می شود که بتواند در سپهر جهانی و بین المللی عرضه و پذیرفته شود. تلاش مؤسسات علمی و پژوهشی برای دستیابی به جایگاه برتر بین المللی و حضور در شبکه های جهانی علم و فناوری در این فرایند قابل تبیین است. موضوع اصلی این مقاله، بررسی فرایند بین المللی سازی مؤسسات پژوهشی در ایران است و هدف اصلی، تبیین چگونگی ارتقای جایگاه مؤسسات پژوهشی ایران در عرصه بین المللی است. پرسش اصلی این است که چشم انداز آینده بین المللی سازی مؤسسات پژوهشی در ایران چیست؟ به منظور پاسخ به این پرسش از چارچوب نظری تحلیل ساختار-کارگزار، نظریه جهانی شدن، مطالعه موردی و جهان شبکه ای مانوئل کاستلز استفاده شده است. روش های پژوهش استفاده شده در این مقاله عبارتند از: مطالعات اسنادی و روندپژوهی به شکلی که ضمن بررسی اسناد و برون داد نهادهای سیاستگذار، تجربه پنج مؤسسه پژوهشی منتخب کشور در حوزه های علوم انسانی، فنی-مهندسی و علوم پایه با استفاده از روش مطالعه موردی تحلیل شده است. نتیجه و دستاورد اصلی مقاله آن است که بین المللی شدن مؤسسات پژوهشی نیازمند تحقق شاخص هایی در سه سطح کلان(سیاستگذار)، میانی(مؤسسه پژوهشی) و خرد(اعضای مؤسسه) است. در این فرایند اولویت اصلی، ایجاد زیست بوم و بستر مناسب و برنامه ریزی در سطح کلان است. درون این زیست بوم مطابق مدل ساختار-کارگزار، نقش ساختارهای احاطه کننده و نیز تعیین کننده فعالیت های مؤسسات پژوهشی در کنار نقش اراده کنشگران و بازیگران داخل مؤسسات پژوهشی باید لحاظ شود.