چکیده

کاهش فقر یکی از موضوعات اصلی استراتژی های توسعه در سرتاسر جهان است. فقر برآیند تعامل فرآیندهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است و تنها با رشد اقتصادی و توزیع مجدد درآمد، این مشکل مرتفع نمی شود. بنابر نظر برخی صاحب نظران، از دهه 1970 گردشگری ابزاری برای توسعه بوده و نقش آن در کاهش فقر و به ویژه فقر قابلیتی از اواخر دهه 1990 مورد توجه قرار گرفته است و از آن زمان گردشگری حامی فقرا به سرعت به روشی شناخته شده و ارزشمند در جهت کاهش فقر تبدیل شد. بنابراین هدف گردشگری حامی فقرا بهبود دسترسی فقرا به بخش گردشگری و فراهم کردن یک منبع درآمد برای آن هاست. اما گردشگری حامی فقرا منتقدین خاص خود را نیز دارد و آنان بر این عقیده هستند که در گردشگری حامی فقرا، اولویت با کاهش فقر است و محافظت دارای اهمیت ثانویه است که این خود صدماتی بر محیط زیست، اقتصاد و فرهنگ وارد می کند و به همین دلیل نمی توان ادعا کرد که این نوع از گردشگری می تواند منجر به کاهش فقر (فقر قابلیتی) در تمام ابعاد شود. به همین منظور پژوهش حاضر، در پی تلفیق دو مقوله فقر و توسعه گردشگری بوده و بر آن است تا از طریق روش تحلیلی- توصیفی و مطالعات اسنادی و با تحلیل آرای صاحب نظران این حوزه چالش های گردشگری حامی فقرا را در 9 گروه با رویکردی انتقادی دسته بندی کرده و مورد بررسی و مداقه قرار دهد.

تبلیغات