آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۴

چکیده

بیان مسئله: افزایشِ شهرنشینی و کمبود فضاهای شهری برای حضور کودکان در محیط های شهری، موجب شده است تا حضور آن ها در این عرصه روزبه روز کاهش یابد. نبود این فضاها، باعث گردیده تا حس تعلقِ کودکان به فضای شهری به گونه ای متفاوت ارزیابی گردد. ازاین رو، می توان این گونه بیان داشت که محیط، نقش بنیادین در شکل گیری شخصیت و رشد کودک داشته که از این طریق می تواند عوامل فرهنگی، اجتماعی و یا بخش عمده ای از دل بستگی های محیطی و مکانی کودک در بستر خانواده و محله شکل بگیرد. هدف: مطالعه ی حاضر در تلاش است تا میزانِ ارتباط مؤلفه هایی همچون انعطاف پذیری محیط، هویتِ مکانِ حضور کودک و قابلیت حضورپذیری محلات، به عنوان مؤلفه های شهرسازی با مؤلفه هایی مانند بازی سازی محیط، هیجان تجربه شده کودک و مشارکت کودکان در تصمیم گیری را موردسنجش قرار دهد. پرسش اساسی این پژوهش، اثر و میزان هر یک از مؤلفه ها بر دیگری می باشد. روش:این کنکاش از لحاظ روش شناسی، کمی و راهبرد آن، توصیفی و از نوع علَی_مقایسه ای است. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخت است که جامعه ی آماری آن را ۸۰۰۰ دانش آموزانِ مقطع ابتدایی شهر بندرانزلی تشکیل می دهد که از میان آن ها ۳۶۷ نفر به عنوان نمونه، به صورت پرسشنامه بسته_ پاسخ، موردمطالعه و با استفاده از نرم افزارهای 24SPSS و 80/8 LISREL مورد تحلیل قرارگرفته اند. یافته ها: تحلیل یافته ها حاکی از آن است که انعطاف پذیری محیط، بیشترین ضریب اثر را با 95%، در کودکان داشته که باعث ایجاد خلاقیت در ساخت و به وجود آوردن بازی در محیط توسط کودک می شود. نتیجه گیری: حضورپذیری محلات با 94 درصد و هویت مکانِ حضور کودک با 89 درصد در رده های دوم و سوم، بیشترین تأثیرگذاری را به ترتیب بر شرکت در تصمیم گیری و هیجان تجربه شده کودکان در نتایج پرسشنامه کسب کرده است.

تبلیغات