معارضه یکی از فنون ادبی و صنایع بلاغی است و به شعر یا نثری گویند که در تقلید از اثر شاعر یا نویسنده دیگر پدید آید. در ادبیات عربی این فن بیش تر در شعر ظهور یافته و یکی از ویژگی های معارضه در شعر، همسانی بحر، حرف روی و موضوع اشعار شاعران مورد نظر است. ادیبان و شاعران در دوره های مختلف ادبیات عربی، از دوره جاهلی تا معاصر این فن را مورد توجه خود قرار داده و به آن پرداخته اند و حوزه ادبیات متعهد دینی و خاصه شیعی نیز از این گونه معارضات تهی نیست. از جمله این معارضات، چکامه صفی الدین حلی در پاسخ به ابن معتز می باشد. ابن معتز در قصیده ای عباسیان را برای خلافت نسبت به فرزندان فاطمه زهرا3 به پیامبر6 نزدیک تر و سزاوارتر می داند. در مقابل صفی الدین حلی در همان وزن و قافیه و موضوع و در قالب معارضه و از نوع معاکسه، با ارایه دلایل قرآنی، عقلی و نقلی به ابن معتز پاسخ گفته و ادعاهای وی را نقض کرده است. نویسنده در این مقاله برآن است تا به تحلیل محتوایی این معارضه صفی الدین حلی بپردازد و مهم ترین اشارات و نکات، قرآنی، روایی و تاریخی قصیده وی راتبیین نماید.