این مقاله به ارزشیابی اساسی درباره محتوی و عملکرد عمران روستایی در برنامه های عمرانی و توسعه کشور طی چند دهه اخیر (78-1327) می پردازد. روش کار‘ استفاده از ماتریس ارزشیابی و ارزش گذاری برنامه ها با تهیه هشت معیار ارزشیابی می باشد. نتایج ارزشیابیهای اساسی نشان دهنده نارسایی عمده در محتوی و عملکرد برنامه ها بوده و به همین دلیل نمره متوسط کل ارزشیابیها‘ نسبتاً ضعیف تا متوسط بدست آمده است. این وضعیت را می توان با نارسایی در نظام تهیه‘ اجرا‘ نظارت و ارزشیابی اساسی برنامه های عمرانی و توسعه مرتبط دانست. همچنین روند تحول شاخصهای توسعه روستایی کشور نشان دهنده نوعی دوگانگی در بین آنها می باشد؛ بدین ترتیب که شاخصهای خدماتی و اجتماعی – رفاهی روستاها از رشد بسیار خوبی برخوردار بوده اند. ولی در مقابل‘ شاخصهای اقتصادی – اجتماعی رفاهی روستاها از رشد بسیار خوبی برخوردار بوده اند. ولی در مقابل‘ شاخصهای اقتصادی – اجتماعی نواحی روستایی وضع نامطلوبی داشته و دارای رشد بسیار کندی است. این دوگانگی نشان می دهد که محتوای برنامه ها همه جانبه و جامع نبوده و به همه ابعاد توسعه توجه نشده است.