جریان شناسی نواندیشی مسلمانان در راستای خوانش دوباره علوم اسلامی، گرایشی نو پدید در یک قرن اخیر است. این جریان با رویکرد به دستاوردهای تمدن اروپایی در گستره مبانی علمی و معرفتی نخست در میان نواندیشان مسلمان عرب گسترش یافت. پدیده یاد شده با استقبال از مطالعات جدید علوم انسانی، مانند ساختارگرایی، زبان شناسی، معناشناسی و انسان شناسی و دیگر دانش های وابسته به آن ها توسط گروهی از روشنفکران برجسته و معاصر عرب هم چون حسن حنفی، نصر حامد ابوزید، محمدعابدالجابری و محمد ارکون -که به نواعتزالیان شناخته می گردند- به منظور پاسخگویی به پرسش هایی که از تقابل اسلام و مدرنیته سرچشمه می گرفت، به تجدید نظر در سنت و میراث کهن و خاستگاه باورهای دینی و پذیرش مدل های معرفتی و دستاوردهای دانش های نوین جهان مدرن غرب و کاربست آن ها در سرمایه های علمی و عقلی تمدن اسلامی انجامید. این جستار با روش توصیفی و تحلیلی ضمن بررسی شاخصه ها و مؤلفه های بنیادین نوگرایی و شناخت زمینه های تاریخی اش تأثیر آن را در جنبش نواندیشی و نقد گفتمان دینی در جوامع اسلامی و دیدگاه های کلی نوع اعتزالی مذکور بررسی می نماید تا چشم اندازی نو و قضاوتی منصفانه برای شناخت و تحلیل و نقد این جنبش اثرگذار در دوره معاصر ارایه دهد.