در دانش فقه الحدیث که متصدی فهم احادیث و مسائل مربوط به آن است، تلاش می شود تا نصوص دینی به مثابه یک «متن» مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته و خوانش صحیحی از آنها ارائه شود. بر این اساس لازم است جهت فهم «متن» از روش های تحقیق «متن محوری» استفاده شود که فراتر از واکاوی متن و عناصر تشکیل دهنده آن، به فرامتن و فضای گفتمانی تولید متن نیز توجه داشته باشد. یکی از بهترین روش های تحقیق میان رشته ای جهت فهم متن، روش «تحلیل گفتمان» است که در کنار تحلیل عناصر و اجزاء متن، به ناگفته های فراتر از متن نیز توجه داشته و تلاش دارد ابعاد و زوایای مختلفی از متن همانند زمینه های صدور، انگیزه های متکلم، جریان های غالب و مغلوب هم عصر را کشف و تبیین نماید. در این مقاله با مطالعه موردی چند حدیث مهم در حوزه اختلاف قرائات قرآنی، تلاش شده کاربست اجرا و بومی سازی این روش جهت فهم نصوص دینی را در پنج فضای: ساختاری، معنوی، ارتباطی، گفتمانی و فراگفتمانی معرفی شود. یافته های تحقیق نشان می دهند که این احادیث در تقابل با چندین جریان گفتمانی در داخل و خارج از مذهب تشیّع تولیدشده و اهداف خاصی را فراتر از الفاظ ظاهری، مدنظر داشته است.