در برنامه ریزی توسعه ای یک کشور که همة مناطق جدا از متروپل اصلی را شامل گردد، بگونه ای که علاوه بر نقاط شهری، تمامی نواحی روستایی را در برگیرد، یکی از مهمترین و مؤثرترین تلاشها، عطف توجهات و مطالعات بر کانونهای کوچک شهری و به نوعی تعیین و ارزیابی نقش و کارکردهای آنها در توسعة منطقه ای است. در تحقیق حاضر، با توجه به برخی فرضیات و دیدگاههای مطرح در این زمینه، به ارائه و بررسی چند پرسش پرداخته شده است. همچنین با استفاده از انواع مدلها و روشهای آماری و اقتصادی سنجی، به تجزیه و تحلیل یافته ها و در نهایت حصول نتایج، نائل آمده است. برخی از این نتایج عبارتند از : 1- بین نقاط و کانونهای شهری و روستایی منطقة خوزستان، بدون در نظر گرفتن مادر شهر اهواز، ارتباط و همگونی شبکه ای برقرار است. بعبارت دیگر در شبکة شهری – روستایی منطقه،سکونتگاهها از حیث اداری، جمعیتی و کارکردی دارای ارتباط و تعاملات سلسله مراتبی و نظم نسبی فضایی هستند. 2- شهرهای کوچک در منطقة مورد مطالعه می توانند به توزیع ارائه کارکردهای اقتصادی (خدماتی، کشاورزی و صنعتی) متناسب با ساختار شهری و جمعیتی خود اقدام کنند و لذا در بهبود و توسعة کل منطقه از یکطرف و حوزة نفوذ روستایی خود از طرف دیگر، تأثیر گذار باشند. 3- شهرهای کوچک می توانند در جذب و اسکان سرریز جمعیتی و از اینرو در بسامان سازی و تعادل نظام استقرار جمعیت مؤثر واقع گردند.