تداعی به عنوان عنصر اصلی خیال، نقش بسزایی در خلق انواع تصویرهای شاعرانه ایفا می کند. واعظ قزوینی شاعری تصویرگراست که به مدد این عنصر، در تصویر آفرینی های بکر و خیال انگیز، گام بر می دارد. او تلاش می کند جریان سیّال ذهن که همان تداعی ارتباطی است را در ورای تک گویی ها و سیلان ذهنی به ظاهر پراکنده ایی که وجود دارد و در ارتباط میان تصاویر و افکار، در میان لایه های مختلف ذهن، طبقه بندی کند. واعظ با توجه به دقت نظر و ژرف اندیشی که در سرودن اشعار دارد، میزان تداعی هایی که از طریق تصویر، خیال و صنایع ادبی در اشعارش گنجانده است را به معرض نمایش می گذارد؛ همچنین وی با بکارگیری انواع صنایع، به دنبال مضامین و مفاهیم جدید با توجه به خاطراتی که در ذهن خود داشته، شاخه هایی را به ارمغان گذاشته است. مقاله حاضر، درصدد است تا تداعی آزاد و رویاگونه ذهن شاعر را بیان کند و همچنین تأثیر تداعی را از طریق مجاورت یا مشابهت در صنایع ادبی شاخص در دیوان واعظ قزوینی و چگونگی بهره گیری شاعر از آن، بیان دارد.