به حافظ، خواجه گفته اند ازآن رو که گاه از شغل دیوانی و وظیفه سلطانی بی نصیب نبوده و ازسوی دیگر، بخشی از اشعار او بازتاب اوضاع روزگار خویش است. پس نباید حافظ را از اندیشه، اندرز یا فلسفه سیاسی بی بهره دانست هرچند از او چیزی در باب سیاست به میان نیامده است! بنابراین، جست وجوی محورهای اصلی فلسفه سیاسی حافظ، مسئله اساسی پژوهش است (سؤال). به نظر می رسد حافظ به سبب قریحه شاعرانه، ترس زمانه و اندیشه مصلحت گرایانه، سخن به شعر در نقد سیاسی گشوده است (فرضیه). این مقاله به دنبال نشان دادن بنیان های فلسفه سیاسی حافظ و ظرافت بیان نقد سیاسی-اجتماعی به زبان شعر است (هدف). کاوِش در جهان بینی حافظ می تواند هر جست وجوگر هنرمند و علاقه مندی را به زوایای کشف نشده فلسفه سیاسی او واقف سازد (روش). طرد بی توجهی سیاسی حافظ و تأکید بر ظرایف دیوان وی در طرح هنرمندانه و زیرکانه نقد بر مسائل سیاسی- اجتماعی، بدیع و نو می نمایاند (یافته).