نقش آفرینی نظامیان در اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی ایران به لِحاظ نظری و تجربی دستخوش ساده سازی و تقلیل گرایی است. متدلوژی و چهارچوبی تحلیلی نیاز است که چگونگی ورود این نیروها به عرصه فعالیت های اقتصادی کشور را واکاوی کرده، فهم پیچیده تری از روندها و رویدادهای خُرد و کلان تأثیرگذار بر حضور نظامیان در فرایند توسعه اقتصادی کشور ارائه دهد (بیان مسئله). مطالعه این مهم محتاج مروری تاریخی در تکوین و تطوّر گفتمان انقلاب اسلامی در بستر اقتصاد سیاسی جهانی است. پژوهش حاضر کوشیده است پاسخی چهارچوب مند به این پرسش بدهد که: فرایند تکوین سرشت و کارکرد نیروهای نظامی در اقتصاد سیاسی ج.ا.ا چگونه بوده است؟ (سؤال) در این پژوهش با الهام از چهارچوب روشی و نظری ساختار/ کارگزار و مضامین تئوریک رهیافت انتقادی در اندیشه رابرت کاکس، زمینه های ساختاری تأثیرگذار بر حضور نظامیان در اقتصاد ایران بعد از انقلاب اسلامی واکاوی شده است (روش تحقیق و چهارچوب نظری). فرضیه مقاله بدین شکل طراحی گردیده که نقش آفرینی نظامیان در فرایند توسعه اقتصاد ج.ا.ا در چهارچوب مواجهه ضد هژمونیک (سلطه پذیری) انقلاب اسلامی با نظام اقتصاد جهانی و در چهارچوب مدیریت تنگناهای حاصل از تحریم ها و فشارهای نظام مند بین المللی بر اقتصاد کشور قابلِ فهم است(فرضیه). مفروض پژوهش آن است که تجربه نقش آفرینی نیروهای اجتماعی مذکور در فرایند توسعه اقتصادی کشور مستعد فرصت ها و چالش هایی در راستای دست یابی ج.ا.ا به الگوی توسعه پویای ملی و برون رفت از تنگناهای موجود بوده و لذا تجربه ورود نظامیان به اقتصاد در بُعدِ جهانی تجربه موفقی بوده است.(یافته های تحقیق)