یکی از کارکردهای نظریه پیوستگی سوره، پاسخ به شبهات پراکنده نمایی و گسستگی آیات است. از آنجا که سوره احزاب به دلیل بحث های کلامی و دربرداشتن موضوعات متعدد، در خوانش قرآنی در برخی فرازها با شبهه عدم پیوستگی و انسجام، مواجه است؛ لذا بهره گیری از مطالعات زبان شناسی در حوزه تحلیل گفتمان و کاربست آن در اثبات پیوستگی سوره و رفع شبهه پراکنده نمایی گفتمان های مطرح شده در آن بسیار کارگشاست. از آنجا که علامه طباطبایی و سید قطب از قائلان انسجام و پیوند معنایی آیات یک سوره هستند لذا در این پژوهش با روش تحلیلی و با کاربست تحلیل گفتمان با استناد به آرای تفسیری سید قطب و علامه طباطبایی، سوره احزاب، بررسی و این نتیجه حاصل آمد که سید قطب، بیش از علامه درصدد برقراری ارتباط آیات و فرازهای مختلف سوره با گفتمان محوری سوره است، هرچند دقت علامه در تحلیل ریزگفتمان ها نمود بیشتری دارد. نحوه پردازش مطالب و خوانش آیات در توسط سید قطب و علامه، منطبق بر گفتمان هوشمند از نوع القایی است، در این میان آراء علامه با نظام گفتمانی هوشمند از نوع برنامه مدار و نیز نظام گفتمانی رخدادی از نوع مشیّت الهی تناسب دارد و در آرای سید قطب علاوه بر این نظام ها، نظام گفتمانی هوشمند از نوع مرام مدار نیز دیده می شود. او می کوشد گفتمان مبتنی بر مشیّت الهی را چون محوری کلیدی حفظ نماید و به خاطر سابقه هنری در تصویرسازی های قرآن، در سوره احزاب نیز این نگاه خود را امتداد داده لذا در مواردی، گفتمان احساسی از نوع تنشی عاطفی، نمود دارد.