یکی از دیدگاه های رایج در قرآن پژوهی معاصر، بحث از وجود تمثیل و نماد در قرآن و قصه های قرآنی است. برخی از نظریه پردازان با ذکر ادله ای چون سبک ادبی مشترک میان داستان های قرآنی با داستان های بشری و بهره بردن از نماد با روش های خاص بیانی در آن، مواردی که مقصود الهی با پرسش و پاسخ و حکایت آمده، قائل به حضور نماد و تمثیل در قرآن و داستان های آن شده اند. در مقابل، عده ای دیگر با ذکر مواردی چون نا سازگاری تخیل و صحنه سازی در داستان های قرآن کریم به دلیل حقانیت و صدق آن، انگار ه حضور نماد و تمثیل در قصه های قرآن را به چالش کشیده اند. به نظر می رسد توجه به ادله و قرائن مخالفان نماد و تمثیل در قرآن، با توجه به پیامد های آن، از استواری بیشتری برخوردار است که در این مقاله در قالب نظر یه موافقان نماد و برخورد ناقدان، دربار ه آن ها بحث شده است. در مجموع، این نتیجه به دست آمده است که داستان هایی از قرآن که احتمال تمثیلی بودن آن هاست، به معنای تخیلی شمردن آن یا عدم واقع نمایی نیست. یکی از تعبیرات قرآنی که در برخی از صحنه های داستان تبلور یافته است و می تواند راه حل مناسبی برای داستان های تمثیلی باشد "تمثّل" است. حقایق ماوراء طبیعی جلو ه دیگری از واقعیت های هستی است که در قرآن کریم با تمثّل برای مخاطب ترسیم شده است.