بخش عمده تعالیم و دستورات قرآنی که مجموعه ای است از اندرز ها، عبرت ها، محکمات و متشابهات، از رهگذر شگردهای ادبی و به ویژه فنون قصه سرایی و حکایت پردازی و به اص طلاح ، ادب یات داستانیِ روایی انتقال یافته است. برای شناخت و تحلیل قصص قرآنی، بهره گیری از نظریه های روایت شناسی و تئوری های آن مانند: سطوح روایی، طرح، داستان، زمان و اقسامش، متن روایی، شیوه روایی قصص، معانی و مبانی، که ابزاری برای تحلیل متن در اختیار می گذارند، از شیوه های کارآمد به حساب می آیند. فرضیه اصلی آن است که عنصر زمان روایی و اقسام آن از منظر روایت شناسی از جمله عناصر مهم در روایت های ق صص قرآنی به ویژه در قصص سوره کهف هستند. همچنین تلاش می شود به این سوالات پاسخ گفته شود که چگونه م ؤلفه زمان به بهترین نحو در شکل گیری طرح قصص سوره کهف بهره گرفته شده است؟ و چگونه در قصص سوره کهف، عناصرِ زمان روایی همچون نظم، تداوم، سرعت روایی و بسامد در نسبت با داستان تاریخی با چینشی هنرمندانه، قصه ها را به پیش می برند؟ زمان روایی در این مقاله بر اساس دیدگاه ها و نظریات ژرار ژنت بررسی خواهد شد. متون روایی با دو عنصر اصلی سر و کار دارند: داستان و طرح و در نتیجه گیری این پژوهش تصریح شده که عنصر زمان بیشترین کارایی را در داستان و طرحِ قصه های ملاقات موسی(ع) با خضر، اصحاب کهف و ذوالقرنین داشته است.