آیات الاحکام، پایه و اساس استنباط های فقهی بوده و تفاوت در تفسیر این قبیل آیات، تغییر نوع حکم فقهی و به تبع آن عمل مکلّفین را به دنبال دارد. در گفتمان قرآنی، مطللوبیّت برخی اعمال در ساختارهایی بیان شده که حکم فقهی آن همزمان می تواند حمل بر وجوب و نیز استحباب شود. با توجه به ظرفیت هایی که تحلیل گفتمان و نظریه های این رویکرد برای تحلیل آیات الاحکام داراست مقاله حاضر، به شیوه تطبیقی و با مطالعه موردی، احکام مترتّب بر تفسیرهای مختلف آیه وصیّت را در قالب نظام های گفتمانی تبیین نموده و حکم وجوب آیه را منطبق بر نظام گفتمانی « هوشمند » و برنامه مدار می داند که ، نظامی مبتنی بر شناخت و اهداف از پیش تعیین شده است و د ر این نظام، کنشگر طبق دستور، عمل می کند. حکم استحباب آیه نیز منطبق بر نظام گفتمان احساسی و گون ه تنشی عاطفی است. در نظام تحلیل گفتمان « احساسی » وجه عاطفی گفتمان و چگونگی تاثیرگذاری این نظام بر مخاطب در کنار وجه معرفتی آن اهمّیت بسزایی دارد.